شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
🔸 ریش گذاشتن ایرانیان. 🖋 علی مرادی مراغهای
🔸 ریش گذاشتن ایرانیان
🖋 علی مرادی مراغه ای
اعتمادالسلطنه در خاطرات خود می نویسد: «در زمان ناصرالدین شاه گروهی از روحانیون از شاه تقاضا کردند که مردها ریش بگذارند و زنها کفش پاشنه نخواب نپوشند»(بنگرید به روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه...ص950)
تاریخ ریش در ایران فراز و نشیبهای زیادی داشته است. برخی موارد ارزش به شمار می آمده و برخی زمانها ضد ارزش! مثلا برخی زمانها اهمیت ریش چنان بود که هرکسی از مردان مرتکب جرمی میشد، تراشیدن ریشش یکی از تنبیهات بود معمولا ریشش را تراشيده سوار بر چهارپایی کرده، گرد شهر میگرداندند. ژان گوره فرانسوى در مورد ابتدای قاجاری می نويسد:«ريش بلند نزد مردان ايران نشانه وقار و حيثيت بود و جوانان آرزو داشتند كه داراى ريش بلند بشوند تا اينكه بتوانند در سلك مردان درآيند. آقامحمدخان به مناسبت نداشتن ريش، ناراحت بود و چون میدید ملاحان روسى ريش ندارند، متوجه شد كه بين روسها داشتن ريش الزامى نيست اما در ايران ريش مردها به قدرى اهميت داشت كه اگر مردى ريش خود را میتراشید، حتى مورد نكوهش زنش هم قرار میگرفت ... آقا محمدخان كه میدانست، نمیتواند داراى ريش شود، تصميم گرفت كه مردان ديگر را بدون ريش نمايد و دستور داد كه مردان ريش خود را بتراشند. براى ريش مردان 6 نوع ماليات وضع كردند و كمترين ماليات از ريش روستاييان گرفته میشد.»( خواجه تاجدار...ص483) مردم براى نجات از اين ماليات جديد به روحانيان توسل جستند. ولى اين نيز مؤثر نيفتاد...
برعکس دوره آقامحمدخان، شاه عباس برخلاف پادشاهان قدیم و نیاکان خود، ریش خود را تراشید و به گفته منجم مخصوصش، جلال الدین محمد یزدی:یکرنگانِ بلاد نیز در ریش تراشیدن موافقت نمودند، حتی برخی از حکام ایران برای خوش آمدِ شاه، تمام مردم و از آن جمله علما و سادات و «صلحا» را هم به تراشیدن ریش مجبور کردند. همین منجم در تاریخ ریش تراشی گفته است:
تراشيدم چو موى ريش از بيخ
تراش مويم آمد سال تاريخ (977)
نه سال بعد، در روز پنجم ذیقعده سال 1006 نیز فرمان داد که همه مردان ایران ریش بتراشند و ریش تراشی عام شد. (تاريخ عباس، نسخه خطى.)
شاه عباس سبيل خود را بسيار كلفت و بلند میگذاشت و برخلاف ريش، هرگز كوتاه نمیكرد و از دو سو روى گونه ها تاب میداد. (زندگى شاه عباس اول... ج 2، ص 11.) «در كتاب داستانهاى ايرانى كه ظاهرا در دوره صفويه نوشته شده است، خطاب به «استاد سلمانى» چنين آمده است:
سرم راسرسرى متراش اى استادسلمانى/ كه ماهم در ديارخودسرى داريم و سامانى
تاورنيه در سفرنامه خود مینویسد: «شاه (شاه صفى) عقيده مرا در خصوص حسن و جمال زنها سؤال كرد. جواب گفتم: اين فقره بسته به عادات هر مملكتى است: در ژاپون، زنهاى صورت پهن را دوست میدارند؛ در چين پاى خيلى كوچك را علامت حسن و جمال زن میدانند؛ در جزاير برنه و آرشن، هر زنى كه دندانهايش سياه تر است محبوب تر است؛ در جزيره ماكاسار، براى اينكه زنى به كمال زيبايى برسد، در جوانى چهار دندان جلويش را مى كشند و چهار دندان طلا بجاى آن میگذارند. در مملكت اعليحضرت، براى زنها ابروى انبوه بهم پيوسته مطلوب است و حال آنكه در فرانسه برعكس، زنها موى وسط ابرو را با منقاش میکَنند و زير و روى ابرو را برمى دارند و ابروى لنگه لنگه نازك را دوست دارند. خلاصه حُسن و جمال زنها بسته به سليقه و عادت مردهاست. آنچه در يكجا جزو محسنات است در جاى ديگر در شمار معايب است. (سفرنامه تاورنيه...ص 729.) در خصوص ريش, او می نویسد: «هركس ريشش بلندتر باشد، در خاك عثمانى محترم تر است، ولى در ايران، ريش را می تراشند، و سبيل هرچه بلندتر و كلفتر باشد، قشنگتر و گرامي تر است. من يك قاپوچى شاه ايران را ديدم، سبيلش بقدرى بلند بود كه میتوانست در پشت گردن گره نمايد. به اين مناسبت، مواجبش دو برابر شده بود.شاه عباس در سالهاى اول پادشاهى خود با دو چيز به دشمنى برخاست: يكى ريش و ديگرى ترياك، در سال دهم سلطنت خويش فرمان ريش تراشى عام داد و اين حكم چنان به خشونت و سختى اجرا شد كه در بسيارى از شهرهاى ايران ريش سادات و صلحا را هم تراشيدند. (تاريخ اجتماعى ايران...ج7ص231)
بطور کلی میتوان گفت که در این مسئله, عنصر مذهبی کمتر دخیل بوده حتی در دوره هایی، ریش بیشتر نشانه اشرافیت بوده است.
🌐 شبکه جامعهشناسی علامه
@Atu_Sociology