✅ آرمان شهری خیالی به نام …!!!.. ✍فرشاد میرزایی

✅ آرمان شهری خیالی به نام #صدا_وسیما…!!!

✍فرشاد میرزایی

🔹افلاطون فیلسوف نامی یونانی کتابی دارد به عنوان جمهوریت که در آن تمثیل زیبایی به نام قضیه غار دارد، که یکی از مثالهای توجیهی فلسفی است که درآن چگونگی توجیه عالم از دریچه چشم فیلسوف به زیبایی ترسیم شده است، و اما تمثیل غار از نظر افلاطون اینطور بیان شده که، تجسم نمایید مردانی از بدو تولد بصورت غل و زنجیر درپا و گردن و رو به دیوار در غاری محبوس باشند، بطوریکه نتوانند گردن خود را برگردانند و بغیر از دیوار مقابل خودشان جایی را ببینند، و تنها یک دریچه ی کوچکی از روشنایی پشت سر آنها واقع شده باشد، در چنین وضعیتی و درطول روزها و ماهها اگر بطور اتفاقی اشیاء و یا موجوداتی ازمقابل دریچه عبور نمایند، مردان محبوس شده در غار تنها تصوری از سایه و شبح اشیاء و یا حیواناتی را که بر اثر انعکاس نور بر روی دیوار نقش می بندد، مشاهده مینمایند. و آنها این سایه ها را اشیاء حقیقی می پندارند و مادامی که خود را از قید غل و زنجیرها و تاریکی نجات ندهند و عالم واقعی را به چشم نبینند همچنان در پندارهای خیالی خود باقی می مانند، و روشنایی حقیقی رانمی بینند.

🔹حکایت امروز صدا وسیما در مواجه با چالش ها و واقعیت های اجتماع کنونی، بی شباهت و بی مناسبت با تمثیل غار افلاطونی نیست. از این جهت که بعضی مواقع این ذهنیت در اذهان عموم شکل میگیرد که گویی دوستان در صدا وسیما، سالیان سال است که همانند ساکنین غار، خود را در جزیره ای متروک محبوس ساخته اند، بطوریکه به واقع هیچ گونه راه ارتباطی و اطلاعاتی به دنیای خارج از خود را ندارند، و آنها تنها سایه ای از مشکلات و واقعیت های اجتماعی را مشاهده مینمایند و به هیچ وجه قادر به دیدن چالش های حقیقی جامعه نیستند و تنها شبحی خیالی از آنها را تصور مینمایند. و باید اذعان داشت که سالهاست صدا وسیما رسالت ارزشی و اخلاقی خود را که باید مبتنی بر واقعیت های موجود جامعه باشد به بوته فراموشی سپرده است، و به نوعی چشمان خود را با بی تفاوتی بر روی وقایع اجتماعی بسته است. و نوک پیکان نقدهای فراوانی را که به سمتش روانه میشود را نمی بیند، آن هم نقدهایی که به لحاظ ساختاری و محتوایی بصورت مستدل و مستند برآن وارد میباشد.

🔹آنچه واضح و مبرهن است این است که نقش رسانه ای صدا وسیما در برخورد با مسائل اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی در سطوح جامعه بسیار مغفول و خنثی بوده است، ولی در عوض با صرف هزینه های هنگفت به ساخت برنامه های سخیف و کم ارزشی در قالب طنز، مانند خندوانه و خنداننده شو و غیره… ذهن مخاطبین خود را معطوف مینمایند که متاسفانه شعور آنها را به باد استهزاء و سخره میگیرند و با ترفندها و شگردهای خاص خود سعی مینمایند مخاطبین خود را اغوا و افسون بسازند که به لودگی ها ی نخ نما شده ی آنها حتی به شکل تصنعی و ساختگی هم که شده بیشتر بخندند.

باید اذعان داشت که جایگاه هنر و هنرمند واقعی در عصرکنونی بشدت تحریف و تخریب شده است.

🔹 باید این نکته را در نظر داشت که صرفاً پرمخاطب بودن یک برنامه در میان توده جامعه همیشه به منزله ی پرمحتوا بودن و یا داشتن بار فرهنگی و ارزشی آن برنامه در سطوح جامعه نیست، و ماهیت این قبیل برنامه ها بجز اتلاف وقت اقشار جامعه، نه تنها هیچ نکات آموزنده ی فرهنگی و اخلاقی برای مخاطبین خود دربر ندارد بلکه بخاطر ساختگی بودن این قبیل برنامه ها در بازیابی حس طروات وشادابی این جامعه ی بشدت افسرده نیز، نتوانسته است آنچنان که باید موفق باشد …!!!

#صدا_وسیما

🌐شبکه جامعه شناسی علامه

@Atu_sociology