🔰 مردم از نسخه‌های اصلاح طلبانه و اصولگرایانه رویگردان شده‌اند

🔰 مردم از نسخه های اصلاح طلبانه و اصولگرایانه رویگردان شده اند
🖋 علی جنادله (جامعه‌شناس)


📍 مردم همه نسخه‌های امیدبخش موجود و به رسمیت شناخته شده در چارچوب فعلی سیاسی و گفتمانی جامعه را تجربه کرده‌اند اما به دلیل عدم تحقق مطالبات و خواسته‌های خود از آنها ناامید شده‌اند و احساس می‌کنند که در چارچوب فعلی سیاسی و گفتمانی نمی‌توانند به تحقق مطالبات و خواسته‌های خود امید داشته باشند.

📝در چارچوب رقابت‌های ایدئولوژیک هر دو اردوگاه سنتی و مدرن، با معرفی کردن اهداف و مقاصد خود به عنوان اهدافی آرمانگرایانه که بازتاب دهنده منافع و مطالبات عمومی جامعه است، مطالبات و خواسته‌های اقشار و گروه‌های دیگری که در چارچوب این منازعه ایدئولوژیک و آرمانگرایانه نمی‌گنجد را به حاشیه می‌رانند.

📝در چنین فضای رقابت آرمانگرایانه و ایدئولوژیک، نه تنها اردوگاه مسلط برجامعه بلکه حتی اردوگاه مقابل آن نیز تنها مقاومت‌ها و تضادهایی را به رسمیت می‌شناسد که ذیل این دوگانه تعریف می‌شوند. بدین ترتیب در این چارچوب، بسیاری از مطالبات و خواسته‌های متکثر اقشار مختلف مردم که پیوند عینی تری با شرایط زندگی روزمره آنها داشته به حاشیه رانده می‌شود و هر جریان یا گروه سیاسی یا نیروی اجتماعی که می خواهد با مطالباتی فراتر از این دوگانه وارد عرصه سیاسی شود توسط این دو حذف می‌شود.

📝نیروهایی همچون زنان، قومیت‌ها و طبقات محروم تنها تا جایی به رسمیت شناخته می‌شوند که نقش پیاده نظام و اهرم فشار یکی از دو اردوگاه اصلی را ایفا ‌کنند نه به عنوان نیروهای مستقلی با مطالبات و خواسته‌های خاص خود.

📝با رنگ باختن تضادهای آرمانگرایانه و تغییر جهت به سمت رقابت های واقع گرایانه از انتخابات ریاست جمهوری 1384 به بعد، نیروها، مطالبات و خواسته های جدیدی اهمیت پیدا کرده است. البته جدید بودن نه به لحاظ موجودیت اجتماعی بلکه به این لحاظ است که پیش از این، یا موجودیت این نیروها به رسمیت شناخته نشده بود یا اینکه مطالبات آنها مشروعیت نداشته‌ است. از جمله نیروهای مهم اجتماعی که در این شرایط اهمیت یافته و بر نتیجه انتخابات و رقابت های سیاسی تاثیرگذار شده‌اند می‌توان به چهار نیروی مهم اشاره کرد. البته این چهار نیرو با هم همپوشانی نیز دارند. کارگران و طبقات محروم جامعه (با محوریت مطالبات اقتصادی)، زنان (با محوریت عدالت و برابری جنسیتی)، قومیت‌ها و اقلیت‌ها (با محوریت تکثر فرهنگی و عدالت اجتماعی) و جوانان(با محوریت تنوع سبک زندگی).

📝با فعال شدن این نیروهای اجتماعی جدید، تقسیم‌بندی‌های کلان و همگن پیشین همچون سنتی- مدرن، دین مدار- سکولار و طبقه متوسط- غیر متوسط و ... رنگ می‌بازند زیرا این دوگانه‌ها خود در شکاف‌ها و نیروهای جدید توزیع شده‌اند. دیگر به راحتی نمی توان از طبقات یا گروه های کلان اجتماعی نسبتا همگن صحبت به میان آورد. طبقه متوسط دیگر یک طبقه متوسط یکپارچه و یکدست نیست بلکه در نیروهای مختلف اجتماعی توزیع شده است. برای اقشار مذهبی- سنتی نیز وضع به همین منوال است.


📝تجزیه شدن جریان‌های ملی و کلان همگن به گروه‌های متکثر و متنوع در سطوح محلی، منجر به وضعیتی شده است که من آن را «محلی شدن» کنش سیاسی می‌نامم. بدین معنی که کنش‌های سیاسی و اقشار و نیروهای مختلف اجتماعی را دیگر نمی‌توان به راحتی در چارچوب‌های کلان و ملی فهم و تبیین کرد بلکه گروه‌ها و جریان‌های محلی، اهداف، آرمان‌ها و برنامه‌های جریان‌های کلان و ملی سیاسی را براساس اهداف و مطالبات محلی خود بازتفسیر کرده و براساس همگرایی و واگرایی شعارها و اهداف جریان‌های کلان سیاسی با مطالبات و خواسته‌های محلی، نسبت خود با این جریان‌های ملی را تعریف کرده و کنش سیاسی خود را جهت می‌دهند.


📝چنانچه دو جریان عمده سیاسی نخواهند یا نتوانند دستور کار سیاسی خود را براساس این شرایط جدید بازتعریف کنند، به سرعت همین پایگاه موجود را نیز از دست می‌دهند. شعار «اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» را که در اعتراضات دی ماه مطرح شد می‌توان بازتابی از این وضعیت دانست. رویدادهای دی ماه نشان داد که آرایش فعلی نیروهای سیاسی حول دوگانه سنتی- مدرن دیگر جوابگو نیست و ما نیازمند آرایش جدیدی از نیروها و جریان‌های سیاسی هستیم بگونه‌ای که تکثر نیروهای اجتماعی را به رسمیت شناخته و مطالبات و خواسته‌های آنها را مشروعیت ببخشد. اگر چنین اتفاقی رخ ندهد در آینده با چالش های شدیدتری مواجه خواهیم بود.

🔸 برای مطالعه متن کامل، Instant View را فشار دهید
http://g6g.ir/dyha

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology