🔅جامعه شناسی تفکر سیستمی. 🖊سید جعفر

🔅جامعه شناسی تفکر سیستمی
🖊سید جعفر #مرعشی

📍جامعه انسانی با پیشرفت های گسترده اش هم اكنون در دریایی از علم و دانش غوطه ور است، اما امروز این دانش دیگر به تنهایی نمی تواند تشنگی درونی انسان را سیراب كند؛ این دانش باید به " معرفت " پیوند بخورد. همان گونه كه بین علم و فلسفه ارتباط وجود دارد، بین علم، تكنولوژی و فلسفه نیز ارتباط برقرار است. به دلیل این كه دستاوردهای علم از فلسفه سرچشمه می گیرد و سپس تكنولوژی از علم نشات می گیرد، به این ترتیب این سه بر یك دیگر تاثیر می گذارند. به عنوان نمونه كامپیوتر هر چند پدیده ای مدرن و مبتنی بر تكنولوژی جدید است، اما مبنای فلسفی آن به منطق ارسطویی ( Formal Logic ) باز می گردد.
هر ملتی كه می خواهد تمدن بسازد، نیازمند فلسفه است. فلسفه هیچ گاه حذف نمی شود و با حذف هر فلسفه۳ای، فلسفه دیگر جایگزین می شود. به عبارت دیگر فلسفه (( پی )) و مفاهیم فلسفی (( ستون استوار)) یك ساختمان است، كه بدون آن ساختمان بنا نمی شود.
نظام فلسفی مساله ای است كه به صورت دقیق باید توسط هر ملتی به صورت مستقل ساخته شود و كسی نمی تواند برای دیگران بسازد. امروز ما اگر می خواهیم به صورت خیرخواهانه در جهان حضور پیدا كنیم، باید به دنبال این ستون استوار باشیم.
هر یك از مدیران، هنگامی كه در جایگاه تصمیم گیری قرار می گیرند، مجموعه ای علوم پایه و دانش‌كاربردی، آنان را در این فرآیند یاری می كنید. از آن جا كه نمامی دانش مدیریت در بسیاری ابعاد، جلوه بیشتری پیدا می كند، در بسیاری موارد دانش پایه و مبانی فلسفی تصمیم گیری مغفول باقی می ماند؛ این در حالی است كه درهنگام تصمیم گیری بی شك علوم پایه در اخذ تصمیم به یاری ما می شتابند.

" مدیریت " به عنوان یك علم كاربردی دارای مبانی فلسفی است كه برای موفقیت در این عرصه باید كمی بیشتر به آن بیندیشیم.

📍فلسفه ی" شدن " پیش نیاز تفكر سیستمی
پیش از این، زمان تغییر پارایم را هزاره و بعد سده می دانستند، اما هم اكنون این زمان به یك دهه تقلیل پیدا كرده است، بنابراین ما نیز باید در فرآیند تولید پارایم فعال باشیم.
درجهان امروز، " اصالت تجربه" باعث شده است كه كلیه معارف غیرحسی مورد بی توجهی قرار بگیرد، در صورتی كه امروز باید مبانی فلسفی تولید شود كه بتواند معارف غیرحسی را نیز در خدمت بگیرد. نظام فلسفه ی " شدن" بر سه محور " اصول انكارناپذیر" ، " اصول اغماض ناپذیر" و " مراحل اجتناب ناپذیر" استوار است. اصول انكارناپذیر، شكل دهنده پایگاه فلسفی این فلسفه و هر نظام فلسفی دیگری است.
" تغایر"، " تغییر" و " هماهنگی"، اجزای تشكیل دهنده این اصول هستند. تغایر اولین چیزی است كه انسان برای اندیشدن باید به آن توجه كند. به عبارت بهتر " تغایر" بیانگر وجود حداقل اختلاف و كثرت در یك كل متغیر است.
یكی از مشكلات جامعه امروزی ما نفی تغایر است. چون همه ما اصرار داریم كه دیگران مثل هم فكر كنند، در صورتی كه " تغایر" می تواند اساس رشد و شكوفایی جامعه انسانی قرار گیرد؛ چون اگر جای " تغایر" تنها " تشابه " وجود داشت، همه پدیده ها یكسان می شد.
" تغییر"؛ یعنی رفتن از وضعیتی به وضعیتی دیگر. در این دگرگونی نحوه ای از تبدیل صورت می گیرد، تغییر نفی كننده هر نوع ایستایی و عدم تحرك است. " هماهنگی " نیز به معنای هم جهت شدن حداقل دو موضوع با موضوع سوم است.
در فلسفه اصالت ذات سخن از " تطابق" گفته می شود، ولی در " فلسفه ی شدن " سخن از "هماهنگی" است.
اصول اغماض ناپذیر مسائلی هستند كه در صورت صرف نظر كردن از آن ها روند تحلیل در دست یابی به به فلسفه ی شدن مختل می شود. این سطح به نسبت بین وحدت و كثرت، زمان و مكان و اختیار و آگاهی اشاره دارد.


🔸برای مطالعه ادامه نوشته instant View را فشار دهید


🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology

https://goo.gl/398DED