شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
✅ چهرهی خونین و مجروح افغانستان: اصلاح دینی و ملیگرایی چندفرهنگگرا راه حل مسایل افغانستان
✅ چهرهی خونین و مجروح افغانستان: اصلاح دینی و ملیگرایی چندفرهنگگرا راه حل مسایل افغانستان
✍🏻 حسن #محدثی گیلوایی
بار دیگر بنیادگرایی در افغانستان قربانی داد. انفجار کابل جهان را بار دیگر متوجه افغانستان کرد. روزنامهی ایرانی اعتماد تیتر اولاش را "مرثیهای برای کابل" انتخاب کرد و نوشت: "ساعت اندكي از هشت صبح گذشته و گرماي كابل هنوز روزهداران را در نخستين هفته ماه رمضان در پايتخت افغانستان بيتاب نكرده است. منطقه ديپلماتيك كابل كه محل استقرار نهادهاي دولتي و سفارتخانههاي خارجي است مانند هر روز با تدابير شديد امنيتي صبح را از سر گرفته است. كارمندان ادارجات دولتي با كت و شلوارهاي رسمي وارد محوطه ديپلماتيك ميشوند. عقربههاي ساعت به هشت و سي دقيقه ميرسد و صداي انفجاري مهيب كابل را ميلرزاند. دود سفيدرنگي آسمان نيلگون كابل را ميپوشاند. دود از محوطه ديپلماتيك بلند شده است. زخمي ديگر بر پيشاني كابل مينشيند" (معصومی، 1396: 10؛ روزنامهی اعتماد). چهرهی افغانستان سراسر زخم است و این، غم ما را دو چندان میکند. خاورمیانهی معاصر، خونبار و زخمی و غمگین است و افغانستان غمگینترین چهرهی خاورمیانه است. این همه خشم و خشونت آنهم در ماه رمضان از کجا سوخت میگیرد؟این پرسشی مهم در مورد افغانستان و حتا در مورد خاورمیانه است. کشورهای غربی و سرآمد آنها امریکا از طریق حمایت از اسرائیل و نیز فروش سلاح به حکومتهای دستنشانده و حمایت از این حاکمان دستنشانده به خاورمیانه جنگ صادر میکنند. بیخردی حاکمان در خاورمیانه مشکل را مضاعف میسازد. آنها که نمایندهی مردمشان نیستند و منافع خود را دنبال میکنند، سرنوشتی فلاکتبار برای مردشان رقم میزنند. نمونهی مهماش قرارداد تسلیحاتی اخیر حکومت عربستان و امریکا است. این سلاحها قرار است در مقابل کدام مردم بهکار گرفته شوند و بر سر چه کسانی آوار شوند؟ افغانستان علاوه بر اینکه با مردم خاورمیانه همسرنوشت است، بر حسب دانش ناچیز من از این کشور، از دو مشکل بزرگ رنج میبرد. به گمان من (و این فرضیهای بیش نیست) افغانستان دو درد بزرگ دارد: یکی بنیادگرایی و دیگری قبیلهگرایی. بنیادگرایی در برابر هر تحولی در افغانستان قد عَلَم میکند و از فقر و بدبختی و بحران هویت مردم نیرو میگیرد و قبیلهگرایی در برابر هر نوع تحوّل مدنی و عامگرا میایستد. برای درمان این دو درد بزرگ کشور و مردم افغانستان، به گمان من اصلاح دینی و نوعی ایدهئولوژی ملیگرایانه با پذیرش تنوّع فرهنگی راه درمانی تدریجی و طولانی امّا گرهگشا است. اصلاح دینی سلاح بنیادگرایی را بهتدریج کُند میکند و ملیگرایی چندفرهنگگرایانه چتر بزرگ و عامی برای کل کشور افغانستان -شامل همهی قبایل و اقوام آن- فراهم میکند و چسب اجتماعی نیرومندی برای فراروی از قبیلهگرایی و قومگرایی ارایه میکند. افغانستان بزرگترین درداَش به گمان من این است که هماکنون پیوندی بین قبیلهگرایی و بنیادگرایی برقرار شده است. اسلام در افغانستان باید از قبیله و قومیت منتزع شود و با مفاهیم ملیگرایانه پیوند بخورد. اسلام در افغانستان میبایست از سنّتها متمایز گردد. سنّتهای افغانستانی که عموماً ریشه در فرهنگ قومی و قبیلهای دارند، اسلام را که در ریشهی خود دینی رهاییبخش و عامگرا است، محدود و مقیّد ساخته است. اسلام در افغانستان در انقیاد سنّتهای قومی و قبیلهای و در خدمت تقدّسبخشی به این خیمهی تنگ و تاریگ قرار گرفته است. راه درمان این مشکل آن است که رهبرانی از دل اقوام و قبایل افغانستانی برخیزند و منادی ایدهئولوژیای ملّیگرایانه و اصلاحطلبی دینی شود و این رهبران از اقوام و قبایل مختلف میبایست با هم پیوند برقرار کنند و تفسیری همساز با ملّیگرایی و همساز با اقتضائات دوران مدرن از اسلام ارایه کنند.
ادامه 👇👇👇
🌐جامعهشناسی علامه