شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
افیون تودههاست!.. ✍🏻علیرضارسولی
#تلگرام افيون تودههاست!
✍🏻علیرضارسولی
در عصر اطلاعات، هرچند پيشرفت فناوري اطلاعات، رفاه هرچه بيشتر انسان را به ذهن متبادر ميسازد، ولي تبعات روحي و رواني حاصل از آنها، از مشكلات شايع روز شده است. يكي از اين مشكلات، بحث «حافظه و فراموشي» است.
ابينگهاوس (Ebbinghaus) روانشناس آلماني، معتقد است هرچه مطالبي كه به حافظه عرضه ميشود، بيشتر باشد مدت زماني كه براي يادسپاري آنها لازم است به طور تصاعدي بالا ميرود. مثلا اگر يك مطلب 7 كلمهاي سي ثانيه زمان براي به ياد سپردن لازم داشته باشد، اين زمان براي مطلب 14 كلمهاي دو دقيقه و براي مطلب 21 كلمهاي 8 دقيقه است.
همچنين وي ميزان كوشش صرف شده با نگهداري آن مطالب در حافظه را با يكديگر مرتبط ميدانست و اعتقاد داشت هرچقدر مدت زمان درگيري حافظه با يك مطلب بيشتر باشد، بهتر در حافظه ميماند. مثلا يك مقاله پنجاه صفحهاي اگر در عرض 6 ساعت خوانده شود، بازدهي بهتري نسبت به زمان دوساعته خواهد داشت.
چند پاراگراف بالا شايد بيشتر روانشناسانه به نظر بيايد؛ اما با تسري آن به جامعه رو به اضمحلال از نظر اخلاقي و رفتاري، مي بينيم كه چه ميزان اين شابلون با واقعيت جاري انطباق دارد. شبكههاي مجازي هرچه بيشتر پيش مي روند، به همان نسبت از تهنشين شدن تبعات احساسي حوادث تلخ و شيرين در افكار عمومي جلوگيري ميكنند. اين شتابزدگي منجر به نوعي بيمايگي و عبور سريع از اتفاقاتي ميشود كه هركدامشان ميتوانند بناي يك جامعه را بلرزانند و طبقه حاكم را مجبور به اصلاح ساختار گردانند. ما در اين فضا هرچه رو به جلو حركت ميكنيم، رو به نوعي ايزولاسيون احساسي پيش ميرويم كه ديگر اتفاقات، آنچنان تكانمان نميدهد. به طور مثال حوادث اخير را به ياد بياوريد:
مساله #گورخوابها كه مطرح شد، روز اول هرچندبار كه اينستاگرام را رفرش ميكرديم با واكنشهاي احساسي مردم، كارتونيستها و سلبريتيها مواجه ميشديم.
اتفاق بزرگ بعدي مرگ آیت الله #رفسنجاني بود كه به گفته دستاندركاران، بزرگترين حادثه سياسي جمهوري اسلامي بعد از فوت آیت الله خميني به شمار ميرفت. در اين مورد نيز به همان ترتيب شاهد پستهاي اينستاگرامي و تلگرامي بوديم.
و حالا اتفاق ساختمان #پلاسكو كه شاهد آن هستيم. نكته اساسي در همه اين موارد و موارد كثير ديگر، فراموشي اتفاق قبلي توسط اتفاق بعدي بود كه موج آن همه مردم را فارغ از تاثير يا عدم تاثير عينياش در زندگي آنها، در برميگرفت.
فراموشي منجر به انفعال يا انفعال منجر به فراموشي در كنار لودگيهاي شبهطنزپردازانه، فرومايگيها،توهم خودخبرنگارپنداري، نااميدي عمومي توام با شعف و هيجان از يك رخداد كلان (كه اين مورد آخر به سختي به درك ميآيد!)، همه و همه را ظرف مدت تنها يك ماه تجربه كرديم. اينها نميتوانست باشد، مگر به لطف كنشهاي كلونيوار يك جامعه عقدهدار كه هنوز بين مظاهر عمل مدني و بيشعوري نظاممند در نوسان است و هرچه اتفاقِ افتاده بزرگتر باشد، سوژه جذابتري براي محيط مجازي فراهم آمده است تا به اين طريق عقدههاي فروخوردهي زندگي تحت يك نظام تماميتخواه و بيتربيتي مدني از هم گشاده شوند.
در اين راه چه چيزي بهتر و كمهزينهتر از تلگرام!
#جامعه
🌐جامعهشناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxZ3dXAZ8P6lvw