▫️ سلطە: گذار از «چە خواهد شد و چە باید کرد»؟. 🖋 سامان غزالی

▫️ سلطە: گذار از "چە خواهد شد و چە باید کرد"؟
🖋 سامان غزالی

📍این یادداشت، در جواب سلطەی وارونە نوشته آقای قاسمی‌نژاد نوشته‌ شده‌است.

📍 در متنی کە توسط آقای ابوذر قاسمی نژاد تحت نام "سلطە وارونە" نوشتە است بر اهمیت و ضرورت جایگزینی پرسش دومی بر اولی تاکید می کند، بە عبارتی پرسش دومی "چە باید کرد؟" می بایست جای "چە خواهد شد؟" را بگیرد. پرسش اولی در زیست جهانی فاقد معنا(یا حداقل تلاش برای یافتن معنا) و فاقد برقراری کنشهای اجتماعی(یا حداقل برقرای کنشهای اجتماعی) بسر می برد، کە در اساس ویرانگر است. پرسش دوم در زیست جهانی با معنا و تلاش برای برقرای کنشهای اجتماعی و کنشگری در تکاپوی تغییر بسر می برد. آقای قاسمی نژاد اساسأ و بە حق لزوم تغییر را در شرایط آنومیک با برساخت نوعی از پرسش گوشزد می نماید.

اما من در تلاشم از زاویەای دیگر بە مسئلە نگاە کنم و عدم تغییر و لزوم تغییر را در دو عنصر دیگر برساخت نمایم.
زیست جهان امروزە ما نە تنها از دو پرسش اساسی کە آقای قاسمی نژاد مطرح نمود گذار(در شکل منفی آن) کردە است، بلکە ذهن فردی و جمعی زیست جهان ما از ذهنیتی "پرسشگر" بە ذهنیتی "توجیەگر" تغییر شکل دادە است، بە عبارت دیگر ذهنییت فردی و جمعی زیست جهان ما بە جای اینکە حاوی دو پرسش مطرح شدە یا هرگونە پرسشی با بار معنایی بە مراتب ویرانگرتر از پرسش نوع اول باشد، بە ذهنیتی بدل گشتە کە حاضر نیست خود را با هیچ گونە پرسشی از هر جنسی مواجە نماید و مغز را با تلاشی هرچند کوچک بە اندیشیدن وادارد.

از ذهنیت توجیەگر امروزە ما هیچ گونە پرسشی برنمی خیزد.

زیست جهانی کە امروزە شاهد آنیم، زیست جهانی است کە علامت سوالهای عینی پیرامون را نمیتواند یا نمیخواهد بە پرسشهای ذهنی بدل نماید، حتی پرسش‌های از نوع سوال اول، بە جای آن؛ برخوردمان با علامت سوالهای عینی یک توجیە و پاسخ است: "از این بدتر هم می تواند بشود"
عامل بە وجود آمدن این ذهنیت توجیەگر می تواند متعدد باشد کە در حوصلە این متن نمی گنجد.

این پاسخ و توجیە ذهنی، تمام پرسشها را عقیم می کند و فرد را با وضعیتی اختە گونە موجە می گرداند کە نە تنها توانایی معنادهی و برقراری کنشهای اجتماعی را در این زیست جهان از دست میدهد بلکە خود بە عاملی در راستای وضعیت آنومیکی برمی آید کە فروپاشی ذهن و عین را بە دنبال دارد.

نکتە دیگری کە باید مد نظر قرار داد این است کە این ذهنیت توجیەگر اساسأ نە از بتن شخصیت و فرهنگ برخواستە، بلکە خود معلول ساختار است، ساختاری کە ذهنیتی پرسشگر و کنشگری معنا بخش را برنمی تابد، بە همین خاطر تثلیثی (شخصیت، فرهنگ، ساختار) کە آقای قاسمی نژاد از همدردی در وضعیت عقیم و همراهی در وضعیت تغییر از آن صحبت می نماید، اساسأ باطل است، چون ضلعی از این مثلث خود عامل اساسی(و نە تنها تک عامل) بە وجود آورندەی وضعیت آنومیکی است کە امروزە با آن روبرو هستیم، و این نە بە خاطر کارکرد بد این ساختار، بلکە بە خاطر هستی واقعی آن است کە ذهنیتی پرسشگر را در خدمت منافع ساختاری خود نمی بیند.

در آخر باید این نکتە را خاطرنشان کرد کە ذهنیت پرسشگر حتی از جنس چە خواهد شد فی نفسە حاوی تغییر است. چە خواهد شدی اگر در جریان باشد لاجرم بە چە باید کرد منتهی می شود، بە همین خاطر چیزی کە باید برساخت یابد ذهنیتی پرسشگر است حال ازهر نوعی کە میخواهد باشد.

در عوض ذهنیتی کە نباید بە آن اجازە رشد دادە شود ذهنیتی توجیەگر است کە با تداعی "از این بدتر هم خواهد شد" تغییر را در نطفە خفە می نماید.
ذهنیت پرسشگر ذاتا حرکت دهندە و خواهان تغییر است، اما ذهنییت توجیەگر با جوابهای از پیش مقرر تنها سکون را می طلبد.

💡 #رسانه شمایید. اگر می‌پسندید، برای دوستان‌تان بفرستید.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology