شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
✅ کنارگذاری در نظام آموزش عالی ایران.. ✍️ زینب بیلکی
✅ کنارگذاری در نظام آموزش عالی ایران
✍️ زینب بیلکی
📍یکی از مباحث عمده در رفاه اجتماعی هر کشوری وضعیت آموزش در آن کشور است. امروزه در دنیایی زندگی میکنیم که بدون آموزش دیدن و به دست آوردن مهارت و تحقیق، افراد در جایگاه واقعیشان نخواهند بود.
آموزش و از سویی آموزش عالی، در روندهایی که پشت سر گذاشته و همچنین پیشرو دارد، نیازمند مطالعه موقعیتهای مختلف و البته مرتبط با نظام آموزشی است. آگاهی سیاستگذاران و برنامهریزان هر کشور خصوصاً در حوزه رفاه اجتماعی نسبت به هر آنچه آموزش عالی را تحت تأثیر قرار میدهد، لازم و ضروری است. ورود افراد مختلف به نظام آموزشی و بهتبع آن، نتایج حضور آنها با اهمیت است و اهمیت آن ناشی از آن است که حیطه اثرگذاری نظام آموزش عالی فقط مربوط به اشخاصی که در آن مشغول به کار هستند یا دروندادهای آن (دانشجویان) نمیشود، بلکه کلیه حوزهها و بخشهای مختلف جامعه را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
📍هدف اصلی ما از انتخاب این موضوع و روش مبنایی برای بررسی آن، تلاش در جهت کشف اموری که نظام آموزش عالی ایران به آنها مبتلاست و تقلّایی برای حرکت از متن به نظریه بوده است. موضوع مطالعه ما کنارگذاری در آموزش عالی ایران بوده است و این کنارگذاری در افراد مختلف، درجات مختلفی داشته و از کنارگذاری عینی و مشخص و آشکار تا تجربه احساس کنارگذاری یا به تعبیری طرد درونی گسترده شده است.
📍نگاهی دقیق به آنچه در روایت افراد از کنارگذاری از آموزش عالی داشتهاند ما را به این نکته رهنمون میکند که در نظام آموزش عالی آنچه منجر به ترک تحصیل و یا تجربه کنارگذاری میشود، فقدان نوعی استاندارد در افرادی است که میخواهند وارد نظام آموزش عالی شوند یا بهدرستی جذب آن شده و مشمول طرد نشوند. استانداردی که بهصورت نامرئی از سوی نظام آموزش عالی تعریف و به اجرا درمیآید. با دقت در گروههایی که تجربه کنارگذاری را داشتهاند، نوعی کم بودن، کم داشتن یا دلخواه نبودن و در یک معنا مورد تأیید آموزش عالی نبودن، بهعنوان یک ویژگی مشترک مشهود است. افرادی با زمینه شرایط خانوادگی و اقتصادی نامناسب و به علت بنبست مالی و یا نیاز مالی در فرآیندهای آموزشی با مشکلاتی روبهرو میشوند و در وضعیتی به سر بردهاند که منجر به تجربه کنارگذاری شده است. گروههای دیگر شامل کسانی است که بهعنوان یک اقلیت معلول، قومی یا مذهبی در آموزش عالی حضور داشتند، ولی در محتوا و در مورد افراد معلول علاوهبر آن، در فیزیک ساختمان نیز نادیده گرفته شدهاند و کنارگذاری را تجربه کردهاند. همینطور افرادی که فعالیت یا جهتگیری سیاسی داشتهاند، نمونه بارز کنارگذاری عینی بودند. به نظر میرسد هرکدام از این گروهها از سطح استانداردی که بر فضای حاکم بر آموزش عالی حکمفرما است، کمتر یا بیشتر بوده و در سطحی غیر از آن استانداردی که مدنظر آموزش عالی است، قرار داشتهاند که در نهایت منجر به کنارگذاری آنان شده است.
📍افراد و گروههایی کنارگذاری در نظام آموزش عالی را تجربه نمیکنند که نخست از شرایط جسمانی سالمی برخوردار باشند. از اینرو، برای افرادی که معلول جسمی-حرکتی یا نابینا هستند، نه از لحاظ ساختار فیزیکی و نه در چگونگی ارائه دروس آموزشی، مناسبسازی معتبری انجام نشده است. این افراد به لحاظ استانداردِ سلامت جسمی کمتر از آن هستند که کنارگذاری را تجربه نکنند. در نظام آموزش عالی ایران افرادی که از قومیت و مذهب دیگری غیر از مذهب شیعه و قومیت فارس باشند، به نحوی مشخص از سوی محتوای دروس و در تعامل با افراد مختلفی که در نظام آموزش عالی وجود دارند، در کلاس درس، خوابگاه و فضاهای فرهنگی بهطور مکرّر کنارگذاری را تجربه میکنند.
📍در پایان اگر افرادی در دورهای از تحصیلات خود و با توجه به قوانین همان دوره به فعالیتهای سیاسی- اجتماعی پرداخته باشند، از آنجا که استاندارد در نظام آموزش عالی طی ادوار مختلف تغییر میکند، ممکن است در دورهای استاندارد بوده باشند، ولی با تغییر دوره و تغییر ملاک استاندارد، هدف کنارگذاری واقع شوند. آموزش عالی نوعی «عدم انعطاف» در مقابل دانشجویان داشته و در فرآیندی اجباری دانشجویان را مجبور به «ترک تحصیل» یا «تجربه احساس کنارگذاری» کرده است و این همان کنارگذاری است که ناشی از فقدان ادغام افرادی است که بهگونهای از استانداردها فاصله دارند. درنتیجه استانداردسازی میتواند تمام عناصر مطرحشده در این مسئله را توضیح دهد و آنها را گرد هم آورد و رواست که آن را بهعنوان مقوله محوری در نظر گرفت.
🔰نشریه سیاستگذاری اجتماعی
🌐 شبکه جامعهشناسی علامه
@Atu_Sociology