‌گذاری_اجتماعی چیست؟. ✍🏻دکتر رضا. استادیار و هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی طباطبایی

#سیاست‌گذاری_اجتماعی چیست؟
✍🏻دکتر رضا #امیدی
استادیار و هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی #علامه طباطبایی
@Atu_Sociology

از سیاست‌گذای اجتماعی تعریف‌های متفاوتی ارائه شده است. سیاست‌گذاری اجتماعی هم به مجموعه اقدامات مربوط به مقابله با مشکلات اجتماعی و هم به‌عنوان رشته‌ای دانشگاهی به مطالعه این اقدامات و بافتار اجتماعی که در آن شکل می‌گیرند دلالت دارد. ازهمین‌رو، از نتایج پژوهش‌های تطبیقی و تاریخی مشاهده می‌شود که سیاست‌گذاری اجتماعی در کشورهای مختلف، در هر دو حوزۀ عملی و نظری با محتوا و روندهای متفاوتی مواجه بوده است.

برخی سیاست‌گذاری اجتماعی را بدیلی برای مدیریت اجتماعی می‌دانند. از نظر آن‌ها، مدیریت اجتماعی بیشتر به فرایندهای توسعۀ سیاست‌گذاری و دریافت خدمات تمرکز دارد و سیاست‌گذاری اجتماعی علاوه بر این موارد به زمینه‌های اجتماعی و نظری که فرایند‌ها و سیاست‌ها در آن شکل می‌گیرند نیز توجه دارد.

از این منظر، سیاست‌گذاری #اجتماعی علمی عملگرا دانسته می‌شود که به‌طور بنیادی مستقل است و به‌طور نظاممند و تحلیلی به بررسی آن دسته از عمل‌های سیاسی می‌پردازد که هدف آن‌ها معطوف به وضعیت زندگی افراد است؛ یعنی موقعیت اقتصادی و اجتماعی گروه‌های ضعیف و آسیب‌پذیر جامعه را در نظر دارد و... در پی دستیابی به هدف‌های اجتماعی (نظیر امنیت اجتماعی، صلح اجتماعی و عدالت اجتماعی) و مقابله با خطرهایی است که حیات انسانی را تهدید می‌کند.

برخی هدف سیاست‌گذاری اجتماعی را ارتقاء برابری فرصت‌ها برای افراد، برابری عاملان و گروه‌های ذینفع و انسجام اجتماعی برای منافع همه‌جانبۀ جامعه معرفی می‌کنند. سیاست‌گذاری اجتماعی ممکن است از منظری پسینی در چارچوب حمایت‌های قانونی و مادی از قربانیان اقتصاد آزاد و رقابتی تعریف شود که حمایت از بیماران، بیمه‌های بیکاری و معافیت‌های مالیاتی نمونه‌هایی از این حمایت‌ها به‌شمار می‌آیند. یا از منظری پیشینی هدف سیاست‌گذاری اجتماعی حفاظت شهروندان در برابر مخاطره‌ها و تأمین برابری اجتماعی و هم‌راستایی با توسعۀ اجتماعی در نظر گرفته شود.

بالداک از صاحب‌نظران این حوزه، هدف سیاست‌گذاری اجتماعی را کاهش نابرابری و بهبود رفاه انسانی می‌داند. نخست به این دلیل که نابرابری و رفاه انسانی یک مسئلة «اخلاقی» است. چون به‌لحاظ اخلاقی، وجود شکاف بزرگ در جامعه میان فقیر و غنی قابل توجیه نیست.

دوم اینکه، نابرابری و رفاه انسانی به این دلیل در سیاست‌گذاری اجتماعی مهم‌اند که به‌طور مستقیم بر «شهروندی» تأثیر می‌گذارند. زیرا انسان‌های محروم امکان استفاده از حقوق شهروندی خود را ندارند. بنابراین حتی در جوامعی که حق سیاسی به‌رسمیت شناخته شده است، رفاه محدود و فقر، عملاً دسترسی افراد را از مشارکت در نهادهای اصلی دموکراتیک کاهش می‌دهد.

بنابراین در سطح ملی نابرابری به حقوق شهروندی افراد لطمه وارد می‌کند. از‌این‌رو، اهمیتی که سیاست‌گذاری اجتماعی به کاهش نابرابری، بهبود و رفاه انسانی می‌دهد نتیجۀ یک نگرانی اخلاقی و ارزشی است. میزان این اهمیت بسته به میزان تأثیرگذاری جنبش‌های اجتماعی، سیاست‌گذاری اجتماعی را در محور برنامه‌های سیاسی قرار داده‌ است.

بر این اساس سیاست‌گذاری اجتماعی با هدف برآورده‌کردن نیازهای اساسی انسانی که لازمۀ اقداماتی در راه کاهش نابرابری و بهبود رفاه انسانی است به سیاست‌های آموزش، بهداشت، مسکن، اشتغال و تأمین اجتماعی توجه خاص دارد.

یان گوف از پژوهشگران مطرح این حوزه، سیاست‌گذاری اجتماعی را براساس چهار مؤلفه تعریف می‌کند:

۱- سیاست‌گذاری است، یعنی کنشی است عامدانه در حوزۀ عمومی برای تحقق اهداف معین، غیر از آن‌چه مردم برای تأمین معاششان انجام می‌دهند.

۲- در راستای اهداف رفاه اجتماعی جهت‌دهی شده است؛ پاره‌ای برداشت‌های مثبت دربارۀ بهزیستی انسانی نظیر نیازهای انسانی، قابلیت‌ها، پیشرفت، مشارکت فعال، انصاف، عدالت و...

۳- از طریق دامنۀ وسیعی از ابزار‌ها در بخش‌های مختلف اجرا می‌شود، و مواردی نظیر اصلاحات ارضی، حمایت از کشاورزی، برنامه‌های کار، یارانه‌های غذا، هزینه‌های مالیات، بهداشت، آموزش و برنامه‌های حمایت اجتماعی را شامل می‌شود.

۴- براساس دامنۀ وسیعی از کنشگران درون حوزۀ عمومی صورت‌بندی و اجرا می‌شود. بدین معنا که زمینۀ سیاست‌گذاری اجتماعی محدود به دولت-ملت نیست، بلکه می‌تواند به سطوح پایین منطقه‌ای و محلی و انجمن‌هایی که به‌عنوان حوزۀ عمومی شناخته می‌شوند، و همچنین به سطوح بالای کنشگران فراملی و جهانی بسط یابد.

در راستای نقش سیاست‌گذاری اجتماعی در تحول اجتماعی، نقش گروه‌های اجتماعی تأثیرگذار بر توزیع منابع، جایگاه، و قدرت بین افراد و گروه‌ها در جامعه اهمیت بسیاری دارد.
@Atu_Sociology
https://goo.gl/v4xgdA
ادامه 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻