✅ شهروند ایرانی و دولت محوری!.. ✍ مهران صولتی

✅ شهروند ایرانی و دولت محوری!

✍ مهران صولتی

🔹 فراز و فرود دلار طی چندماه اخیر دست کم این خاصیت را داشت که از نگاه تقلیل گرایانه و دولت محور ما به مسائل پیچیده اجتماعی پرده برداشت. چه آن زمانی که صعود قیمت ارز دستاورد بی تدبیری و بی عرضه گی دولت تلقی شد و چه اکنون که سقوط ناگهانی بهای آن، نتیجه فریب کاری دولت قلمداد می شود، تنها یک چیز در تحلیل های مردم عادی و حتی برخی تحصیل کردگان مشهود است؛ "دست دولت پشت همه قضایا است!". کسی هم نمی پرسد این دولت بی عرضه که نتوانست مانع افزایش افسار گسیخته قیمت ارز شود چگونه توانست ناگهان بهای دلار را به نحو قابل توجهی کاهش دهد؟! این در حالی است که عموم کارشناسان اذعان دارند که دولت در ایران به دلیل تزاحمات زیادی که از سوی سایر نهادها متوجه آن است تا حد زیادی ناکارآمد است. دولتی که نه می تواند درست مالیات بگیرد، نه قادر است معوقات بانکی را وصول کند و نه می تواند هزینه های خود را کاهش داده و اندکی خود را چابک تر سازد چه توقعی است که بتواند یک تنه بازار آشفته ارز را سامان دهد! اما محوریت دولت در تحلیل ها، با گذشت بیش از یک سده از وقوع مشروطیت همچنان با ما همراه است. از پیش از مشروطه که دولت تنها چند وزارت خانه داشت، تا عصر پهلوی اول که حکومتی شبه مدرن شکل گرفت شبح دولت همواره بر سر ایرانیان در حرکت بوده است. پیش از مشروطه روشنفکرانی مانند ملکم خان چون مهمترین علت عقب ماندگی ایران ما را ناکارآمدی نظام اداری کشور می دانستند کوشیدند تا ناصرالدین شاه و سایر متنفذین دربار را ترغیب کنند که بوروکراسی را همچون تلگراف از خارج وارد کرده و بتوانند چند‌کرور بیشتر مالیات از مردم اخذ کنند. حکومت شبه مدرن پهلوی هم که آمد حضور دولت به دلیل سازمان یافتگی و اتکای آن بر ارتش و بوروکراسی در عرصه سیاسی ایران پررنگ تر از پیش شد. اینک دولت نه تنها کارگزار عمران و آبادانی ایران بود بلکه کوشید تا روابط اجتماعی را بازتنظیم و شهروندانی تراز تجدد پرورش دهد. اقداماتی از قبیل انجام سرشماری، صدور شناسنامه، لباس متحدالشکل و کشف حجاب بنا بود تا جامعه ای مدرن و مردمی در خور پیشرفت آمرانه رضاشاه خلق کند. چیرگی دولت در دوران پهلوی دوم ادامه یافت و اگر چه تصور می شد که حضور چشمگیر مردم در انقلاب ۵۷ می تواند دولتی مردمی ایجاد کند، به زودی روشن شد که همان نظم بوروکراتیک قبلی احیا شده است. با این اوصاف اکنون مشخص شده است که به تناسب حضور دولت در زیست جمعی ما ایرانیان، ذهنی دولت زده نیز به ما ارث رسیده است. ذهنیتی که دولت را محور تمام تحولات اجتماعی تلقی کرده و به نحوی متناقض نما هم از او می گریزد و هم به او پناه می برد. هم او را بی عرضه می پندارد و هم خود را مغبون از فریب کاری او احساس می کند. آن چه اما در این میان از دست می رود جایگاه جامعه و تاثیر وضعیت پیرامونی بر کارکرد و مناسبات تاریخی دولت در ایران است. به نظر می رسد در فقدان نگاهی که بتواند از دولت در معنای تنها نیروی تعیین کننده تحولات فاصله گرفته و همزمان به جامعه وزنی مساوی با آن بدهد ما همچنان ناگزیر از توقف در منازل اولیه توسعه یافتگی خواهیم بود!

#دولت
#دلار

🌐شبکه جامعه شناسی علامه
@Atu_sociology