🔰 فقر؛ دشمن آزادی. 🖋 فردین علیخواه|جامعه‌شناس

🔰 فقر؛ دشمن آزادی
🖋 فردین علیخواه|جامعه‌شناس

وقتی خبر مربوط به لغو قانون ممنوعیت رانندگی برای زنان در کشور عربستان را می‌شنویم خوشحال می‌شویم. خوشحالی‌مان ازآن‌جهت است که زنان هم مانند مردان، می‌توانند از یک فرصت اجتماعی و شاید هم یک لذت به نام رانندگی بهره‌مند شوند. البته زنان ایرانی دهه‌ها قبل؛ این آزادی را کسب کرده اند. ولی پرسش این مطلب آن است که آیا به دست آوردن این آزادی در عمل به معنای توانایی استفاده از آن نیز هست؟

باید توجه داشت که آزادی؛ یک‌طرف مسئله، و توانایی برای برخورداری از این آزادی طرف دیگر مسئله است. هرچند نسبی است ولی شاید اهمیت دومی به‌مراتب کمتر از اولی نباشد. من از این آزادی برخوردارم که در خیابان‌های شهر رانندگی کنم ولی نکته آن است که من باید توانِ استفاده از این آزادی را نیز داشته باشم که منظورم در اینجا توان مالی است. اگر من پول کافی برای خرید ماشین نداشته باشم در عمل نمی‌توانم از این آزادی بهره‌مند شوم؛ هرچند که برای رانندگی آزادباشم. به‌طور مشخص، وقتی توزیع فرصت‌های شغلی بین زنان و مردان ناعادلانه باشد و زنان درآمدی نداشته باشند تا بتوانند ماشین بخرند داشتن این آزادی شاید آن‌طور که باید آنان را خوشحال نکند. وضعیت مطلوب آن است که هم آزادی، و هم توانایی برخورداری از آزادی؛ در کنار هم وجود داشته باشند. فقر یا بیکاری هم به شکلی می‌تواند آزادی را سلب کند. اگر این جنبه دوم یعنی توان استفاده از آزادی را در نظر بگیریم شاید فرق زیادی بین زنان کشور ایران و عربستان وجود نداشته باشد. بیایید درباره این سؤالات تأمل کنیم: چند درصد زنان در ایران شاغل هستند؟ زنانی که شاغل هستند بیشتر در کدام بخش‌ها(خدماتی و ...) و با چه سطحی از دستمزد شاغل‌اند ؟ آیا درزمینهٔ دستمزدها، عدالت جنسیتی وجود دارد؟

باید دید که جامعه ازنظر شرایط اقتصادی(اشتغال و درآمد زنان)، و ازنظر شرایط فرهنگی (رانندگی در فرهنگ مردسالار)، چقدر برای رانندگی زنان مناسب است؟ بدون تردید در ایران زمینه‌های فرهنگی برای رانندگی زنان مناسب‌تر از کشور عربستان است؛ هرچند معتقدم که هنوز در خیابان‌ها نوعی خشونت پنهان علیه رانندگان زن اعمال می‌شود، با این حال شرایط اقتصادی هنوز توان استفاده از این آزادی را برای زنان فراهم نمی‌آورد.

«تغییرات نقطه‌ای» برای مثال؛ لغو ممنوعیت رانندگی زنان یا لغو هر قانون ناعادلانه دیگر، هرچند گامی مؤثر برای گسترش عدالت جنسیتی است ولی گامی ناقص در این زمینه است. عوامل و کارگزاران تغییر در نظام حقوقی و قوانین، نخست باید برای خود یک چشم‌انداز یا ارزش به نام عدالت جنسیتی تعریف نمایند و سپس جای‌جای قوانین موجود را بررسی کنند و تطابق آن‌ها را با این ارزش ارزیابی نمایند. وضع مطلوب آن است که روح حاکم بر کلیه قوانین یک کشور، معطوف به عدالت جنسیتی باشد.

هرچند نقطه تمرکز این نوشته برزنان بود ولی ایده‌ای که در آن مطرح شد برای سایر عرصه‌های اجتماعی هم می‌تواند استفاده شود. برای مثال من آزادم تا به رستوران بروم و لذت ببرم ولی وقتی توان اقتصادی رفتن به رستوران را نداشته باشم وجود این آزادی چندان برایم کارساز نخواهد بود. من آزادم تا به سفرهای خارجی بروم ولی وقتی هشتم گرو نهم باشد وجود این آزادی برایم چندان خوشحال‌کننده نخواهد بود.
-
فقر هم می‌تواند مهم‌ترین عامل سلب آزادی انسان ها باشد.

🌐 جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology