شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
✅ دو گانگیهای دغدغههای مردم و مسئولین.. ✍محمد فاضلی
✅ دو گانگیهای دغدغههای مردم و مسئولین
✍محمد فاضلی
مصاحبهای با هفتهنامه تجارت فردا انجام دادم که با عنوان «از دوگانگی شناختی تا تعارض منافع: ریشههای تفاوت دغدغههای مردم و مسئولان» در شماره 287 این نشریه در تاریخ 7 مهر 1397 منتشر شده است. اصل مصاحبه را میتوانید در این لینک مشاهده کنید (https://bit.ly/2PuPgby).
🔹 من به وجود شکاف بین اولویتهای مسئولان و مردم باور دارم و معتقدم این شکاف نهتنها در جزئیات که بعضا در کلیات هم هست. دو متغیر تاثیرگذار در اولویتبندیهای متفاوت عبارتند از «شناختها»ی فرد و «منافع» او؛ یعنی اولا آنچه فرد میداند و ثانیا آنچه منافع او را تامین میکند بر اولویتبندی مؤثرند. شناخت مردم عمدتاً مبتنی بر زندگی روزمرهشان است. اصولا ضرورتی ندارد که عموم مردم تحلیلی علمی از وضعیت داشته باشند؛ مردم زندگی میکنند و بر اساس زندگی ملموس خود ممکن است سوالاتی داشته باشند. البته آنان معمولا علاقهای به دانستن علتها ندارند و فقط وقتی تحت فشار شدید قرار میگیرند، به دنبال چرایی مشکلات میروند.
🔹 مسئولان به اقتضای آن بخش از زندگیشان که مانند بقیه شهروندان است، خیلی چیزها درباره زندگی روزمره میدانند، اما شناختی که حاصل زندگی حرفهایشان به عنوان مقام سیاسی است، فضای فکری متفاوتی برای آنها ایجاد میکند.
🔹 مسئولان دچار نوعی «دوگانگی شناختی» هستند. هرکس با مقامات ارشد سیاسی کار کرده باشد، میداند که برخی از آنها در درون و بیرون جلسه دو روی متفاوت دارند. من این نوع مسئولان را تحت عنوان «جلّاسان گردگو» مفهومسازی کردهام. یعنی مسئولانی که در جلسات متعدد شرکت میکنند و در این جلسات نه بر اساس دیدگاههای خود، بلکه بر اساس شناخت بوروکراتیک حاصل از فضای درون قدرت سیاسی و بوروکراتیک حرف میزنند؛ چیزهایی را میپذیرند که به آن باور ندارند و چیزهایی را انکار میکنند که شخصا قبول دارند. آنها در فضای ابهامآلود، به دوگانگی شناختی و زیست دوگانه میرسند.
🔹 در بوروکراسی ما ویژگیهایی مثل سیطره خطوط قرمز، نبود آمار و دادههای متقن، ضعف کارشناسی و... وجود دارد. در نتیجه اغلب تصمیمگیران ارشد درگیر زیست دوگانه هستند. از سوی دیگر دولت ما (به معنای حاکمیت)، در درون خود موجودیتی بیطرف نیست. این در حالی است که یکی از نشانههای کیفیت حکمرانی، بیطرفی است.
🔹 واقعیت این است که دولت و کلیت حاکمیت در ایران به جهات مختلف بیطرف نیست: نه بیطرفی ایدئولوژیک دارد، نه بیطرفی طبقاتی، نه بیطرفی قشری، نه بیطرفی فرهنگی و نه بیطرفی اقتصادی. یعنی افرادی برای کلیت کشور تصمیم میگیرند که دچار تعارض منافعاند و در واقع در حال تصمیمگیری برای منافع خود هستند.
🔹 مسئولان برای رسیدن به دیدگاههای متفاوت باید شناختهای خود را با جامعه به اشتراک بگذارند، اما در ایران مکرراً دیدهایم که بخش خصوصی یا گروههای تخصصی گزارشی منتشر میکنند و نسبت به یک وضعیت خاص هشدار میدهند، روز بعد فلان مقام مسئول سخنرانی میکند و میگوید اتفاقاً در این عرصه در جهان پیشرو هستیم و هیچ مشکلی نداریم.
🔹 مساله بعدی مناقشاتی است که قبلا به آنها اشاره کردهام؛ مثل مناقشه آرمانگرایی و زندگیطلبی. آرمانگرایان البته زندگیطلب هم هستند و زندگیطلبها هم به نوعی آرمانگرا هستند ولی گاه تفاوت در راهبردها و روشها است. به عنوان مثال زندگیطلبها روی رسیدن به آرمانی تاکید میکنند که قابل تحقق باشد، نه دور از دسترس. یعنی برای رسیدن به آرمانها، قائل به حرکت پلهپله و مرحلهای هستند.
🔹 یکی از پیامدهای جدی این شکاف بین اولویتهای مردم و مسئولان، کاهش فزاینده اعتماد است. وقتی اعتماد کاهش پیدا کند، امکان همکاری کم میشود. این در حالی است که توسعه حاصل همکاری میان دولت و مردم است. دومین پیامد این شکاف، تولید نوعی بیانگیزگی است. حتی اگر حکومت به گمان خود در حال حرکت به سمت منافع مردم باشد، ولی ادراک مردم این باشد که حرکت حکومت در مسیر خواست و منافعشان نیست، بیانگیزه میشوند.
🔹 اولین راهکار گشودن زبان گفتوگو است: نشان دادن آزادی در فرایند گفتوگو، طرح مسائل واقعی، شفافسازی و دادن پیامهای کوچک از سوی طرفین -که البته باید از طرف حاکمیت آغاز شود. حاکمیت با چند سیگنال کوچک میتواند نشان دهد که قصد دارد بازی جدیدی را آغاز کرده و شکافها را کم کند.
🌐شبکه جامعه شناسی علامه
@Atu_sociology