🔴 چه کسی معلول است؟.. ✍🏻محمدمهدی اردبیلی

🔴 چه کسی معلول است؟

✍🏻محمدمهدی اردبیلی

📍در دوسه روز اخیر، تصویری در شبکه‌های اجتماعی از صابر الاشکر جوان معلول ۲۹ ساله فلسطینی منتشر شد که پیامد رسانه‌ای آن مطابق منطقِ فضای مجازی این سال‌ها پیشبینی‌پذیر بود. باز همان آش و همان کاسه: شهوت جنون‌آمیز بازنشرِ تصویر در ابعاد وسیع، تأکید بر معلولیتش، پیشی‌گرفتنِ از همدیگر در صادرکردنِ هرچه سریعترِ اشعار محمود درویش و در ثنای مقاومت، آه و گریه واشک و کامنت و لایک‌ها، و بازهم عملاً در بر همان پاشنه می‌چرخد و دست آخر هم هیچ اتفاقی نمی‌افتد.
سوال مهم اما این است که در این میان چه کسی واقعاً معلول است؟ و چه کسی براستی مستحق ترحم است؟
آیا براستی ما ناتوان‌تر از او نیستیم؟
آیا واکنش‌های رمانتیک نسبت به معلولِ سنگ‌پرانِ فلسطینی و تاکید بر معلولیتش، به راهی بدل نشده است برای پنهان ساختن معلولیت خود ما؟ آیا امروز، ما مردم جهان، معلول‌تر از همیشه، ناتوان‌تر از تمام اعصار نیستیم؟
آیا آنقدر ناتوان نشده‌ایم که از تصور و حتی شوربختانه تخیلِ راهی برای برون‌رفت از این وضعیت نیز عاجزیم؟ بیایید ماجرا را مختصراً مرور کنیم. امریکا، سفارت خود را در بیت‌المقدس افتتاح می‌کند و همزمان با آن جمعیت معترضِ غیرمسلح به بهانه تهدید مرزهای من‌درآوردی غاصبان به خاک و خون کشیده می‌شوند. در عمل اما، احتمالاً جز تغذیۀ رسانه‌های صادرکنندۀ «بی‌طرفِ» «خبر فوری»ساز و البته مشتی «کاندید عکس سال» برای سازمان‌هایی که اکنون در دل ماجرا در سکوت مطلق‌اند اما بعداً دستِ «جایزه بده» را فعال می‌کنند و به مناسبت «عکسبرداری در شرایط خطر!» به عکاس جایزه‌ها می‌دهند، چه اتفاقی می‌افتد؟
اکثر کشورهای جهان، قدرت‌های اروپایی، بسیاری از دولت‌های عربی، ماجرا را محکوم می‌کنند، اما عملاً هیچ اتفاقی نمی‌افتد. در ابتدای جلسه شورای امنیت، همه به یاد قربانیان به مضحک‌ترین شکل ممکن، دقیقه‌ای سکوت می‌کنند، اما عملاً هیچ اتفاقی نمی‌افتد.
مردم و نهادهای مدنی در سرتاسر جهان در اعتراض به اسرائیل به خیابان‌ها می‌روند، چرخی می‌زنند، عکسی می‌گیرند، شعاری می‌دهند، منتشر می‌کنند، اما عملاً هیچ اتفاقی نمی‌افتد.
در سوی دیگر ماجرا، ترکیه سفیر اسرائیل را اخراج می‌کند، اما برای آنکه عملاً تضمین کند که هیچ اتفاقی نیفتد، قراردادهای تجاری با اسرائیل را حفظ می‌کند. می‌توان برای این تعارض بین ژست‌ها و عمل‌ها مصادیق متعدد دیگری برشمرد.
امروز مهمترین رسالت هر اندیشمندی، باید اندیشیدن به همین ناتوانی جهانی باشد. بی‌عملی و ناتوانی تمام وجودمان را فراگرفته است. وراجی و نمایش فاخرِ همدردی‌های بی‌ثمر نه تنها ته‌مانده توانمان را تحلیل می‌برد، بلکه مهمتر از آن ما را با نمایش‌های پوچ سرگرم کرده و به قسمی عادی‌سازی جنایت رهنمون می‌کند. مطبوعات تیتر زده‌اند که «تصویر جوان معلول فلسطینی جهان را تکان داد». اما این چه «تکانی» است که هیچ چیزی را تغییر نمی‌دهد؟ واقعا چه چیز در حال «تکان خوردن» است؟
آیا به جای لاس زدنِ بی‌پایان و رُمانتیک با کودکانِ بی‌گناه و معلولانِ بی‌پناه، نباید با خودِ همین ندانستن، خودِ همین استیصال، خودِ همین خشم مواجه شد و آن را پروبلماتیزه کرد تا دست آخر راه حلی از دل مواجهۀ پرسش‌برانگیز ما با آن بیرون بیاید؟
از این گذشته مگر خود فلسطینیان چه می‌کنند؟ مشخصاً وقتی تمام امکاناتشان ته می‌کشد؟ وقتی هیچ امیدی به سیرک تمام نشدنیِ مذاکرات صلح ندارند، وقتی هیچ توانی برای حل مسئله فلسطین برایشان نمانده است، آنها دقیقاً خشمگین می‌شوند، احساس استیصال می‌کنند و در بی‌معناترین و بیفایده‌ترین کار ممکن، جان خود را بر سر باخت قمار می‌کنند: می‌روند که کشته شوند برای جلب توجه از سوی افراد و نهادهایی که بیش از دغدغه حل مسئله، به دنبال رفع تکلیفند، چه در عرصه بین‌المللی چه در پیشگاه وجدان فردی‌شان.
راه ایجابیِ برون‌رفت از این استیصال را نمی‌دانم، اما عجالتاً راه سلبیِ آن، نفی رادیکال تمامِ مجاری تحلیل‌برندۀ توان ماست. اگر عمل ما هیچ سودی ندارد، که ندارد، بگذارید از بی‌عملی عصبانی و مستأصل باشیم، به جای اینکه به کارهای بیهوده که جز به ارضایی موقت و مقطعی منتهی نمی‌شوند دلخوش کنیم. فقط در صورت ایستادنِ چشم در چشم این درماندگی و وادادگی است که می‌توان به اندیشیدن حقیقی به چیزی که مسئلۀ ماست پرداخت. این استیصال، و اضطرار حاصل از آن می‌تواند توان‌هامان را تجمیع و سدهای بزرگ را بشکافد، اگر در مسیرهای بیهوده تلف و ارضا نشود. البته روشن است که برون‌ریزیِ جاهلانه این خشم نیز جز به واکنشی کین‌توزانه و کور منجر نخواهد شد. تنها از مجرای آگاهی (شناخت نیروهای دست‌اندرکار و تحلیل رفتار آنها) است که می‌توان خشم و استیصال را به مجرایی رفع‌کننده سوق داد و به رستگاری امید بست. رستگاری‌ای که البته روزبه‌روز امکانش و حتی تصورش دورتر و بعیدتر به نظر می‌رسد.

@Atu_sociology