‌✅ بلایای «طبیعی» در نهایت پدیده‌های «اجتماعی‌» اند

‌✅ بلایای «طبیعی» در نهایت پدیده‌های «اجتماعی‌»اند

معنای این دعوی دیوید هاروی را که چیزی «طبیعی» در بلایای طبیعی وجود ندارد به روشنی می‌توان در نقشه‌نگاری زیر که تخمین دامنه‌ی تخریب مناطق تهران در اثر زلزله را نشان می‌دهد، مشاهده کرد. چنانکه پیداست نیمه‌ی جنوبی تهران به شدت در معرض آسیب‌های ساختمانی است، تا جایی که بسیاری از مناطق پُرتراکم آن تا 100 درصد تخریب خواهند شد. به رغم اینکه مناطق شمال‌شهر روی گسل شمالی تهران قرار گرفته‌اند، گسلی که از لشکرک و سوهانک شروع می‌شود و تا فرحزاد و حصارک امتداد می‌یابد، اما به دلیل کیفیت مطمئن‌تر ساخت‌و‌سازهای اخیر در این مناطق دامنه‌ی تخریب احتمالی در بدترین حالت کمتر از 40 درصد است. حال آنکه گسل جنوبی شهر در حوالی شهر ری که از جاده‌ی خاوران آغاز می‌شود و تا کوره‌پزخانه‌های چهار دانگه ادامه دارد در بهترین حالت، اگر بخت یار باشد، حداقل 70 درصد خرابی به بار خواهد آورد. بنابراین به رغم اینکه منتهاالیه شمالی و جنوبی تهران هر دو روی گسل‌های «طبیعی» قرار گرفته‌اند اما دامنه‌ی تخریب آنها به نحو محسوسی متفاوت است، یکی آسیبی کم‌وبیش جزئی خواهد دید و دیگری تقریباً با خاک یکسان خواهد شد. این واقعیت را می‌باید به واسطه‌ی نابرابری‌های اقتصادی در گستره‌ی فضایی شهر توضیح داد. ساکنان مناطق شمالی شهر – اقدسیه، پاسداران، دارآباد، نیاوران، ولنجک، مقدس اردبیلی، زعفرانیه، سعدآباد – عموماً طبقات متمول پُردرآمدند – طبقه‌ی متوسط به بالا یا دهک‌‌های 6 و بالاتر – که به واسطه‌ی سازوکارهای نوسازی و ایمن‌سازی مستغلات‌شان در سال‌های اخیر کم‌وبیش در حاشیه‌ی امن به سر می‌برند. بخش اعظم اعیان‌سازی واحدهای مسکونی نیز در همین مناطق اتفاق افتاده است. از آن طرف، گسترده‌ترین بخش بافت‌های فرسوده‌ی شهری در محلات جنوبی شهر – مولوی، شوش، یافت‌آباد، خراسان، سیروس، دروازه غار، شهر ری – قرار دارند که از حیث جمعیتی بعضاً پُرتراکم‌ترین مناطق تهران‌اند و اغلب ساکنان‌شان را «فقرای شهری» – دهک‌های 1 تا 3 – تشکیل می‌دهند. زلزله بر این مناطق اثر یکسانی بر جا نمی‌گذارد و در مقام پدیده‌ای «طبیعی» پیامدهای نابرابری به دنبال دارد که تنها به میانجی عوامل اقتصادی و اجتماعی می‌توان توضیح‌اش داد. بنابراین آنچه به نظر «طبیعی» می‌رسد به دست «جامعه» وساطت می‌شود. این خود جامعه است که بلایای «طبیعی» را به میانجی برخورداری‌ها و نابرخورداری‌ها، رانت‌ها و امتیازها و صد البته عقلانیت‌ها و حماقت‌ها – محض نمونه: برج میلاد روی گسل زلزله ساخته شده است – به گونه‌ای آشکارا نابرابر توزیع می‌کند. با این اوصاف بلایای «طبیعی» ما را مستقیم و بی‌واسطه با شرایط سیاسی-اقتصادی جامعه طرف می‌کند. به این معنا، بلایی که طبیعت بر سر ما می‌آورد «در تحلیل نهایی» مصیبتی عمیقاً «اجتماعی» است. از شر «طبیعت» نمی‌توان نجات یافت، مگر اینکه جامعه از شر نابرابری‌ها و تبعیض‌ها و فسادها رها شده باشد.

📌از تمهیدات

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology