✅ «چشم نرگس» به شقایق نگران است هنوز.. ✍🏻محسن رنانی

.
✅«چشم نرگس» به شقایق نگران است هنوز

✍🏻محسن رنانی
________________________

نرگس تبرئه شد. و البته همه ما خوشحالیم. و خدا را شکر می کنیم که تجربه نرگس، تجربه موفقی از یک «همکاری ملی‌-‌ مدنی» بود. از چند صد هزار نفری که در شبکه‌های مجازی داخلی و خارجی از او حمایت کردند، تا حمایت‌های وزیر محترم امور خارجه وهمکارانشان و سفارت ایران درهند بویژه سرکنسول متعهد و مسئولیت شناس‌مان در حیدرآباد،‌ و پیگیری نمایندگان محترم مجلس و همه تلاشگران مدنی دیگر که هر یک به گونه ای در اطلاع رسانی، تلاشگری و مذاکره برای کمک به نرگس مشارکت کردند؛ همچنین کارآفرینان ارجمندی که بدون عطش ذکر نامشان، هزینه‌ی وکلای نرگس را بر عهده گرفتند، همه و همه در تحقق این نتیجه، سهیم بوده اند. و شک نکنیم که اگر این حمایت‌ها نبود، نرگس اکنون در زندان رایاگادا بود. چرا که باندهای تبهکار و رانت‌خوار رایاگادا کمر بسته بودند تا با به زندان افکندن نرگس، درس عبرتی بدهند به هر غریبه‌ای که بخواهد وارد حریم امن منافع حاصل از خیریه‌های دروغین آنان شود.
اما نمی دانم چرا پس از شنیدن حکم نرگس،‌ بیشتر، نگران شدم تا شادمان. آخر به گمانم نرگس روزگار سختی در پیش دارد. نرگس دختری است که آسودگی او عدم اوست. شاید تنها وقتی داستان زندگی‌اش را منتشر کند ما گوشه ای از رنج جانسوز و تلاش عظیمی را دریابیم که این دختر در شش سال اخیر در هند متحمل شده است؛ آن هم در اوج جوانی، در دهه بیست زندگی، یعنی دوره ای که همه دختران هم سن‌وسال او یا به دنبال تحصیل‌اند یا پیدا کردن شغل مناسب یا یافتن یاری برای سرو سامان دادن به زندگی شخصی. و نرگس همه را رها کرد. نرگس اکنون صدها فرزند در هند دارد. صدها کودک که از شیرخوارگی با او بزرگ شده اند، شبها با لالایی و نوازش او به خواب رفته اند و سخت به او دل بسته اند و نرگس نیز در دل گرو آنها نهاده و چون مادر دوستشان دارد. بسیاری از این کودکان نابینا هستند و معمولا محبتی که بین یک کودک نابینا و مادرش ایجاد می شود بسیار شدیدتر از محبت کودکان بینا است و از این پس دوری از این کودکان برای نرگس بسیار رنج آور است. نرگس که هر لحظه، کودکی را در آغوش داشت و تیمار می کرد اکنون چند ماه است از کودکان خود جدا شده است و شاید دیگر هیچگاه نتواند آنها را ببیند. در همین چند ماه نیز رنجِ این دورافتادگی نرگس را از پا انداخته است. او اکنون جسماً فرسوده و بیمار شده (گرچه بروز نمی دهد) و روحاً نیز بسیار آسیب دیده است.
اکنون برای نرگس چه باید کرد؟
من شخصا معتقدم که کسانی که از کودکی والدینشان را از دست می دهند، اگر آسیب روحی نبینند در بزرگسالی ماموریت‌های بزرگی بر دوش می‌گیرند. گاهی اوقات برای بزرگ شدن افراد باید از همان کودکی وابستگی و سیطره پدر و مادر از دوششان برداشته شود تا شخصیت آنان مستقل و متکّی به خویش شکل بگیرد. شاهد تاریخی آن پیامبران بزرگی چون ابراهیم و یوسف و موسی و عیسی و محمد (که سلام خدا بر همه آنان باد) هستند که یا یتیم بوده اند یا دور از پدر و مادر بالیده اند.
نرگس وقتی در کودکی مادر و پدرش را در فاصله کوتاهی از دست داد، با خدا قهر کرد اما این قهر با خدا منجر به این نشد که مسیری رفاه طلبانه و غفلت آمیز را در زندگی پیش بگیرد؛ بلکه او - که تحت سیطره روح بلند،‌ آزادمنش و آکنده از عشق پدرش بزرگ شده بود – راه عشق را برگزید و به سانِ همه‌ی عاشقان تاریخ، هر آنچه داشت را رها کرد و با دست خالی به سرزمین تضادها و هارمونی‌ها، یعنی سرزمین ایمان، جهل، فقر و دموکراسی و سرزمین آشتیِ انسان و حیوان و ماشین هجرت کرد و از هیچ، ‌کاخی ازعشق بنا نهاد؛ و من معتقدم او اکنون دارد پاداش این صداقت و شفقت خویش را می‌گیرد. آه آه که حوادث دو سال اخیر گام به گام نرگس را به خدا نزدیک کرد تا آن که نهایتاً باعث آشتی نرگس با خدا شد و چه بازگشت عجیبی و چه آشتی سرشاری. ای کاش همه‌ی ما یک بار کافر شویم و ایمان عاریتی و وراثتی را رها کنیم و دوباره با دل خویش ایمان بیاوریم.

و کل یادداشت را در کانال دکتر #رنانی ببینید:
https://t.me/Renani_Mohsen/161
و یا در زیر دانلود کنید: 👇👇👇👇👇

🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxZ3dXAZ8P6lvw
.