🔅پدیدار‌ها. 🖊ژوئل اسمیت. 🔖مترجم: علی نجات غلامی

🔅پدیدار ها
🖊ژوئل اسمیت
🔖مترجم: علی نجات غلامی

📍پدیدارشناسی همان طور که از این واژه برمی آید، علمِ پدیدارهاست. اما دقیقاً همین جا پرسشه ایی پیش می آیند: "پدیدارها چیستند؟" و "به چه معنا پدیدارشناسی یک علم است؟"
برای پاسخ به پرسش نخست، مفید است که بازگشت مختصری به کانت کنیم. کانت " ایدهآلیسم فرارونده" را تصدیق میکرد؛ که بین فنومنها [پدیدارها](یعنی چیزها آنگونه که آشکار میشوند) و نومن ها-(چیزها آنگونه که فی نفسه هستند) تمایز می گذاشت و مدعی بود که ما میتوانیم فقط دربارهی اولی (Kant 1929, A30/45b بدانیم ) .در یک قرائت از کانت، آشکارگی ها در ذهن اند، یعنی وضعیت های روانیِ سوژه ها هستند.در قرائت دیگر، آشکارگیها چیزها آنطور که آشکار شدهاند هستند ؛ یعنی ابژه های درجهانی اند که به شیوهی خاصی مورد توجه قرار گرفته اند.
هر دوی این فهم ها از ماهیت پدیدارها را میتوان در ادبیات پدیدارشناختی یافت معمول ترین دیدگاه این است که همه ی پدیدارشناسان، پدیدارها را در معنای دوم به کار بردهاند: پدیدارها،چیزها آنطور که آشکار میشوند هستند. آنها وضعیت های روانی نیستند، بلکه چیزهای جهان اند که به شیوهای خاص مورد توجه قرار گرفته اند.با این حال،پدیدارشناسان میخواهند نومنهای کانتی را رد کنند. همچنین شایان ذکر است که نباید فرض شود که مفهوم درست آشکارگی محدود به تجربه ی حسی شود.
تجربه یا (شهود ) در واقع میتواند حسی باشد، اما دست کم در پرتو دیدگاه هوسرل، میتواند اینگونه فهمیده شود که دربردارندهی طیف وسیعی از پدیدارها باشد.بنابراین، به فرض مثال، اگرچه اعداد، ابژهی تجربهی حسی نیستند،اما پدیدارشناسی میتواند گزارشی دربارهی چگونگیِ داده شدنِ دسته های عددی به شهود، ارائه کند.بنابراین، پدیدارشناسی مطالعه ی چیزها آنگونه که آشکار میشوند (یعنی پدیدارها )است. همچنین غالباً گفته میشود مطالعه ای توصیفی است نه تشریحی : وظیفه ای از وظایف اصلی ارائه ی پدیدارشناسی توصیفی استنه تشریحی وظیفهای از وظایف اصلی پدیدارشناسی ارائه ی توصیفی واضح و نامخدوش از شیوه هایی است.که چیزها آشکار می شوند. این امر میتواند مثلاً از پروژهی تشریحات علّی یا تکاملی[فرگشتی] که کار علوم طبیعی است، متمایز شود.

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology