‌▫️ در این زمانه!. ✍🏼 میثم مشایخ

‌▫️ در این زمانه!
✍🏼 میثم مشایخ

▪در زمانه‌ای که اختلاس‌های میلیاردی و فسادِ اقتصادی، مثالِ نُقل و نبات از در و دیوارِ نهادها و نظامِ بوروکراسیِ ما می‌بارد؛

▪در زمانه‌ای که انگار اصول دو و سه و نیز فصلی به نامِ فصلِ سوم که ناظر بر حقوق ملت است در قانون اساسی اصلاً وجود ندارد؛

▪در زمانه‌ای که نهادهای عمومی (بنیادها و موسسات و...) که بودجه‌های میلیاردی خود را از جیبِ ملت تامین می‌کنند و به جز انباشت سرمایه و قدرت برای خود، بازده‌ای ندارند و سودی به مردم و اقتصاد ایران نمی‌رسانند و اگر یک روز بودجه‌شان دیر شود، داد و هوار به راه می‌اندازند؛

▪در زمانه‌ای که افرادی هراسان و با کمترین دانش که فرقِ FATF با FIFA را نمی‌دانند و در این باره اظهار نظر می‌نمایند و با نوعِ مخالفت و دلایلی که اقامه می‌فرمایند، مبدل به ابزاری برای تکمیلِ پازلِ ضد ایرانیِ حکومت عربستان و رژیم اسرائیل شده‌اند؛

▪در زمانه‌ای که سیاست‌بازان مشغولِ جنگِ قدرت‌اند و اصلِ برقراریِ خود یعنی مردم را گویی به فراموشی سپرده‌اند و تصورشان از وضعیت موجود و میزانِ حیات خویش با وضعیتِ《واقعاً》موجود، تفاوت‌اش از زمین تا به آسمان است؛

▪در زمانه‌ای که جناح‌های سیاسی شاید یادشان رفته است که نماینده‌ی مطالباتِ مردم در مقابلِ قدرت‌اند و بعضاً اگر فردی از آن حزب یا جناح، اصولی را زیر پا بگذارد، ترجیحشان بر سکوت و... است؛

▪در زمانه‌ای که همچنان بازارِ خویشاوندسالاری و ژنِ خوب و انتصابات فامیلی داغ است و در مقابل، اغلبِ فارغ‌التحصیلان و نخبگان، یا بیکار هستند و یا راننده اسنپ و تپ‌سی؛

▪در زمانه‌ای که مجلس، عصاره‌ی فضائلِ شورای نگهبان و نظارت استصوابی است و نه عصاره‌ی فضائلِ ملت، که به طبع نتیجه‌اش جز از مرگ به به انتخابِ《تَب》راضی شدن نبود؛ (البته باری از میزان مسئولیت و پاسخگوییِ ما نمی‌کاهد)

▪در زمانه‌ای که گویی علی‌رغمِ اتفاقِ نظر از منتهی الیه چپ تا منتهی الیه راست نسبت به وجودِ بحران‌ها، هیچ اراده‌ای برای تحول و نوسازیِ سیستمِ معیوب و ناکارآمد و تحول در نظامِ مدیریتیِ کشور و برقراریِ مناسباتِ دموکراتیک وجود ندارد؛

▪در زمانه‌ای که برخی از مذاکره‌کنندگانِ هسته‌ایِ آن سال‌ها (۸۴ تا ۹۲) که تمامِ دستاوردشان چیزی جز تحققِ پروژه‌یِ اسرائیلیِ اجماعِ جهانی علیه ایران و ۶ قطعنامه و نیز تحریم‌های ظالمانه علیه کشورمان نبود و حالا در جایگاهِ مدعی نشسته‌اند و همصدا با مخالفینِ خارجیِ برجام، به مخالفت با این معاهده مشغول‌اند و لابد اطلاعی از گشایش‌هایی که صورت گرفت و [...] منفعت‌اش را بردند، ندارند؛

▪در زمانه‌ای که عده‌ای در آن ۸ سال (۸۴ تا ۹۲) با آن درآمد افسانه‌ای حاصل از فروش نفت و گاز و پتروشیمی و..‌. به جای سازندگی و تولیدِ ثروت، با وارداتِ بی‌رویه‌ی کالاهای مصرفی، کارخانجات و تولیدی‌ها را تبدیل به انبار کالاهای وارداتی کردند و کشاورزی را به جای رونق، از بین بردند و کم‌کم به نوعی مبدل به مستعمره‌ی اقتصادیِ چین شدیم؛

▪در زمانه‌ای که معلوم نیست دولت _ به اصطلاحِ عامیانه _ با خودش چند-چند است و دچار لُکنتِ زبان نسبت به بیانِ واقعیت‌ها و راه‌حل‌های حقیقی شده و رئیس‌جمهور آن عزم و انرژیِ راسخِ دورانِ انتخابات را ندارد و نیز کشور و جامعه به لحاظ روانی در وضعیت معلق قرار دارد؛

▪در زمانه‌ای که کارگران ماه‌ها است حقوق نگرفته‌اند و وقتی صدای اعتراضشان بلند می‌شود، پاسخی جز باتوم و گاز اشک‌آور و بازداشت دریافت نمی‌کنند و از سویی مسئولینِ امر و آن دسته از مسئولینِ با حقوق‌های آنچنانی، برخی سلبریتی‌های میلیاردی و بعضی از سرمایه‌دارانِ رباخوار، قدمی از قدم برنمی‌دارند؛

▪در زمانه‌ای که عده‌ای بعضاً با خیالبافی و شاید اهدافی خاص به دنبال نفوذ و نفوذی می‌گردند و به هر معترض و منتقد و مخالف و مجموعه‌ای برچسبِ نفوذی و عاملِ بیگانه و... می‌زنند اما معلوم نیست چرا همواره یا آدرسِ غلط می‌دهند و یا به آدرسِ غلط می‌روند؛

▪درست در چنین زمانه‌ای یک نوجوان به دلیلِ گرسنگی و فقر مالی خانواده، دست به خودکشی می‌زند. در کجا؟ در شهرستان ایذه! ایذه در کدام استان است؟ خوزستان! چگونه استانی است؟ غنی‌ترین خطه‌ی ایران به لحاظِ منابع طبیعی!

▪چه تناقضِ مضحکی! حتماً هضمِ چنین اتفاقی بسیار سخت است. اما شاید چندان هم غیرِ طبیعی هم نباشد. زیرا این اتفاق، محصولِ همین وضعیت و زمانه‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم!

✅ در میانِ این حجم از نااُمیدی اما شاید بتوان روزنه‌ای از امید یافت، مشروط به اینکه:《ایران را برای همه ایرانیان و این سرزمین را آزاد و آباد و سرافراز بخواهیم》و برای آن بکوشیم!


#نویسنده_مهمان

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology