🔹 شاهدی بر ناکامی هفتاد ساله. 🔺 نقد برنامه‌ی ششم در هفتادسالگی برنامه‌ریزی. 🖋 میکائیل عظیمی

🔹 شاهدی بر ناکامی هفتاد ساله
🔺 نقد برنامه‌ی ششم در هفتادسالگی برنامه‌ریزی
🖋 میکائیل عظیمی

ایران و ایرانیان بیش از یک دهه است که عزم «پروقره» تلاش کرده تا به مدد برنامه، اقتصاد و معیشت را ارتقا دهد و زیست جمعی این مردمان را به «توسعه» رساند. اما شوربختانه با گذشت هفت دهه هنوز ایران با آن‌چه توسعه تصور می‌کند، فاصله‌ای بس معنادار دارد. صرف منابع کمیاب و شاید تکرارناشدنی طی ۱۶ برنامه‌ی تدوین شده و ۱۱ برنامه‌ی اجرا شده نیز هر جستجوگری را به تأمل و مداقه عمیق‌تر رهنمون می‌شود.
این نوشتار در تلاش است تا با تکیه بر چنین پیشینه‌ای و با پیش کشیدن نمونه‌هایی از آخرین برنامه‌ی تدوین شده (برنامه‌ی ششم)، این مدعا را مطرح کند که این ناکامی تاریخی، در «بی‌محتوا شدن برنامه‌ها» نهفته است.
در مقدمه‌ی سند برنامه‌ی ششم آمده است که این سند محصول ۱۷۸ جلسه شورای برنامه‌ریزی و ۷۰۰ جلسه کارگروه است و ۸۵۶۷۸ نفر-ساعت برای تولید آن صرف شده است. اگر هر نفر-ساعت معادل ۸۰۰ هزار ریال «هزینه‌ی آشکار» برای جامعه داشته باشد، این میزان ساعت برای تولید برنامه‌ی ششم یعنی صرف هزینه‌ای معادل ۵/۶۸ میلیارد ریال برای جامعه. این رقم تقریباً برابر است با حقوق ۷۶ هزار بازنشسته‌ای که ماهانه ۹۰۰ هزار تومان دریافتی دارند و یا تقریباً برابر است با یارانه‌ی بیش از ۵/۱ میلیون نفر در یک ماه. بنابراین انتظار می‌رود متن و سندی که با این هزینه تولید شده است، ارزش و اعتباری در خور داشته باشد.
سند برنامه‌ی ششم ۵۴ حوزه را مدّنظر قرار داده و در هر حوزه تلاش کرده ابتدا تحلیلی از روند گذشته ارائه کرده و سپس به اهم اقدامات دولت بپردازد. سپس چالش‌های آن حوزه و در ادامه ۱. اهداف کلّی؛ ۲. راهبردها؛ ۳. سیاست‌ها و ۴. اقدامات اساسی را معرفی می‌کند. این شیوه سبب شده است تا در مجموع ۲۹۴ هدف کلّی، ۶۵۴ راهبرد و ۱۵۵۱ سیاست در این سند مطرح شود. مشخص است کشور و برنامه‌ای که در نظر دارد در شرایط کمیابی و محدودیت‌های مختلف، که کم‌ترین آن تحریم‌ها است، هوس دارد به ۲۹۴ هدف در همه‌ی حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دست یابد. تراژیک‌تر آنجا است که در این تیمات‌بافیِ ملی، ۶۵۴ استراتژی (راهبرد) به «تصویب» رسیده و توسط عالی‌ترین مقامات تصمیم‌گیری کشور امضا و حتی ابلاغ شده است! بی هیچ لکنتی باید فریاد زد که این سند نشان از آن دارد که دستگاه تدبیر توسعه‌ی کشور، نه معنای هدف را می‌شناسند و نه مفهوم استراتژی را.
به نظر می‌رسد سند برنامه‌ی ششم یکی از وجوه مشخصه یا یکی از ویژگی‌های اصلیِ یک برنامه‌ی توسعه که آن را از فهرست آرزوها تمایز می‌کند را ندارد. این همه در شرایطی است که راهنمای ۴۰ سال پیشِ سازمان ملل که توسط سازمان برنامه و بودجه منتشر شده، در بیانی بسیار قابل تأمل و بسیار کلیدی، به صراحت اظهار می‌کند: «برنامه‌ریزان با آشکار کردن روابط میان هدف‌های گوناگون مراجع سیاسی را یاری می‌دهند تا انگیزه‌ها و ارزش‌داوری‌ها در مورد سیاست اقتصادی را بهتر مشخص سازند و بدین ترتیب سیاست اقتصادی امکان‌پذیر را در نظر بگیرند.»
این همه سبب شده تا آن‌چه با عنوان سند برنامه‌ی ششم عرضه شده، مملو از آروزهای برجای مانده‌ی تاریخی، سرشار از واژگان پرپهلو و بسیار انعطاف‌پذیر، واجد انبوهی از ناسازگاری‌ها و بالاخره متنی بدون رعایت اصول و ضوابط اولیه‌ی برنامه‌ریزی توسعه باشد.

💡#رسانه شمایید. اگر می‌پسندید، برای دوستان‌تان بفرستید.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology