شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
▫️ ازدواج زودهنگام و تجربه خشونت. 🖋 فرشید خضری
▫️ ازدواج زودهنگام و تجربه خشونت
🖋 فرشید خضری
دخترانی که در سن کودکی ازدواج میکنند اشکال مختلفی از خشونتها را به اشکال مختلف و بهصورت همزمان تجربه میکنند، از خشونتهای ساختاری تا خشونتهای فیزیکی/جسمی، روانی و جنسی. خشونتهای ساختاری بیشتر تابع سنتها، هنجارها، قوانین و نگاه اجتماع و خانوادهها به این دسته از دختران است. زمانی که دختری به هر دلیلی در سن کودکی ازدواج میکند این نوعی از خشونت ساختاری است چرا که او از حقوق کودکی اش محروم می شود و پیامدهای مختلفی برای او به همراه دارد. خانوادهها و افراد تحت تأثیر سنتهای اجتماع بر این باوراند که نقش این دختران در اجتماع خانهداری و شوهرداری است. تحت تأثیر این سنت خانوادهها کودکانشان را از ادامه تحصیل محروم میکنند و آنان را ازدواج میدهند. در بسیاری از موارد ادامه تحصیل این دختران برای این خانوارها با نقش خانهداری مغایر است، چون والدین بر این باوراند درصورتیکه دخترشان ادامه تحصیل دهند انتظارات آنان تغییر میکند و دیگر همسو با نقش خانهداری صرف نیست. همچنین تحت تأثیر سنتها و هنجارهای سوگیرانه دختر در برابر پسر ارزش و اهمیت کمتری دارد. در این اجتماعها دختران وسیله خانوادهها و شوهرانشان هستند، بر روی آنان سرمایهگذاری کمتری میشود و همین خود عاملی برای بازتولید نابرابری بین دختران و پسران است. شکلی دیگری از خشونتهای ساختاری که این دسته از دختران تجربه میکنند قانونی بودن سن ازدواج در کودکی است. زمانی که قانون ازدواج در سنین کودکی را مجاز میشمارد خانوادهها و دادگاهها بدون هیچگونه ممانعتی این کودک دختران را ازدواج میدهند. درنهایت شکل دیگری از خشونت ساختاری که این دسته از دختران تجربه میکنند نبود امکانات آموزش مثل دبیرستان در مناطق آنان برای ادامه تحصیل است. در بسیاری از موارد بعد از اتمام دوره ابتدایی آنان دیگر قادر به ادامه تحصیل نیستند. خانوادهها هم به دلایل گوناگون حاضر نیستند که آنان را برای ادامه تحصیل به مناطق دیگر بفرستند. در برخی از موارد هم آنان به دلیل ازدواج کردن تحصیل را رها میکنند. لذا ترک تحصیل بهمثابه شکلی دیگر از خشونت ساختاری هم عامل و هم پیامد ازدواج زودهنگام است.
شکل دیگری از خشونتها، خشونتهای فیزیکی/جسمی، روانی و جنسی است که این دسته از کودک همسران تجربه میکنند. به علت روابط نامتقارن (نابرابر) این کودکان اشکال مختلفی از این خشونتها را چه بهصورت همزمان و چه بهصورت جداگانه تجربه میکنند. در رابطه جنسی این کودک همسران در بسیاری از مواقع تابع نیازهای شوهرشان هستند، شوهر آنان هرزمانی که نیاز داشته باشد با آنان چه با تمایل و چه بدون تمایل آنان رابطه جنسی برقرار میکند. آنان در بسیاری از موارد به دلیل اینکه نقش خانهداری را بهخوبی یاد نگرفتهاند هم از سوی شوهر و هم از سوی خانواده و بستگان شوهر انواع خشونتهای جسمانی و روانی را تجربه میکنند. نکته دیگری که باید به آن اشاره نمود این است که در عصر گذشته افراد در اقتصادهای مبتنی بر نظام خانوار فعالیت میکردند؛ اما در عصر جدید تحت تأثیر اقتصاد صنعتی جابهجاییهای افراد در بین مناطق مختلف زیاد است. تحت تأثیر همین جابهجایی افراد دیگر مورد کنترل و حمایت خانوادههایشان نیستند. حال برخی این دختران که در سن کودکی ازدواج میکنند و بعد از ازدواج به مناطق دیگر برای کار و زندگی مهاجرت میکنند خشونتهای بیشتری را تجربه میکنند.
#نویسنده_مهمان
جامعهـ[ـخوانیـ]شناسی
@Atu_Sociology