✅ وقتی فرهنگ بیشتر از زلزله قربانی می‌گیرد. 🖋 دکتر زینب محمود‌آبادی

✅ وقتی فرهنگ بیشتر از زلزله قربانی می‌گیرد
🖋 دکتر زینب محمود‌آبادی

زلزله‌ی 5.2 ریشتری که در تهران رخ داد، میزان قابل توجهی از شهروندان تهرانی، با این‌که زلزله را حس کرده بودند، اما از خانه‌هایشان برای 5 دقیقه نیز بیرون نیامدند. سرد بودن هوای بیرون، آلودگی شدید هوا، خواب آلودگی، نداشتن ماشین و ... برخی از دلایل این افراد برای ماندن در خانه بود. اما مهم‌ترین بی‌تفاوتی دلیلی نسبت به خطر و جدی نگرفتن هشدارهای مدیریت خطر، عامل فرهنگی «تقدیرگرایی Fatalism » و یا همان «اعتقاد به سرنوشت محتوم از پیش تعیین شده‌ی غیر قابل تغییر» است.

از منظر جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان «درک و پنداشت از خطر» اساسا موضوعی اجتماعی و فرهنگی است.بر اساس«تئوری فرهنگی ریسک» مری دوگال (1960)، جوامع بر اساس نوع کنترل اجتماعی (فردگرایانه، تقدیرگرایانه، سلسله مراتبی، عدالت طلبانه)، درک، پنداشت و مواجه‌ی متفاوتی از خطر دارند. در این میان تقدیرگرایان ترجیح می‌دهند که نسبت به خطر آگاهی نداشته باشند، زیرا فرض می‌کنند که خطر برای آنان اجتناب ناپذیر است. در واقع زندگی این افراد مانند یک لاتاری و یا قرعه کشی شانسی است. آنان باید در مقابل احتمال پیشامد هر خطر، منفعل باشد، یعنی فکر می‌کنند در جلوگیری کردن از مرگ خود و یا اطرافیان هیچ توانایی ندارند و به همین دلیل خطر و هشدارهای مدیریت بحران را جدی نمی‌گیرند و با این که گفته می‌شود احتمال پس لرزه‌ی قوی‌تری وجود دارد، هیچ کاری انجام نمی‌دهند و در ساختمان‌های ناامن بدون هیچ آمادگی می‌خوابند.

اما نکته‌ی مهم این جاست که در آموزه‌های دینی ما، تقدیر به معنای «سرنوشت محتوم غیر قابل تغییر» نیست و بارها در متون دینی از اهمیت و جایگاه اختیار سخن گفته شده است. اما در نتیجه‌ی این خوانش نادرست از آموزه‌های دینی، بسیاری از افراد از زلزله نمی‌میرند، بلکه از فرهنگی که نقش منفعل و تماشاچی را به آنان در مقابل زلزله می‌دهد، می‌میرند. آنان قربانیان فرهنگ هستند و نه مخاطرات طبیعی.

اما مشکل اصلی این‌جاست که مدیران نیز در همین فرهنگ و اندیشه پرورش یافته‌اند، در نتیجه تصمیم‌گیران نیز خطر را نزدیک و قابل کنترل نمی‌بینند و در نتیجه انفعال‌‌های سازمانی و ارگانی مسئله را بغرنج‌تر می‌کند.

#نویسنده_مهمان

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology