✅ آیا نان و امنیت بر آزادی مقدم است؟. ✍️ آرش

✅ آیا نان و امنیت بر آزادی مقدم است؟
✍️ آرش #نراقی

پرسش اصلی من در این نوشتار این است: آیا نان و امنیت بر آزادی مقدم است؟ این پرسش را نهایتا می توان به پرسش دیگری فروکاست: آیا آزادی از جمله مصادیق “حقوق بشر اساسی” است؟

هیچ کس نمی تواند از حقوق انسانی خود به نحو شایسته بهره مند شود مگر آنکه حداقلی از ضروریات لازم برای یک زندگی سالم و فعال را در اختیار داشته باشد. بنابراین، اگر انسان صاحب حقی باشد، لاجرم صاحب حق امنیت و معیشت هم هست. و این بدان معناست که این دو حق از جمله “حقوق اساسی” انسانها هستند. و چون این استدلال درباره هر انسانی صادق است، بنابراین می توانیم این حقوق را از جمله حقوق جهانشمول بدانیم.

رابطه میان “حق امنیت” و “حق معیشت” از یکسو، و “حق آزادی” از سوی دیگر را چگونه باید فهمید؟ فهم و تحلیل این رابطه از حیث سیاستگذاریهای کلان اجتماعی بسیار مهم است. اگر معلوم شود که “حق آزادی” برخلاف “حق امنیت” و “حق معیشت” از حقوق اساسی نیست، در آن صورت در مقام برنامه ریزی و سیاستگزاریهای کلان در کشورهای فقیر یا درحال توسعه باید تأمین امنیت و معیشت مردم را بر تأمین آزادیهای آنها مقدم داشت. دلیل آن روشن است: همانطور که پیشتر بیان شد، حقوق اساسی پیش شرط تحقق سایر حقوق انسانی است، و از این حیث تحقق آنها ولو به قیمت سایر حقوق انسانی الزامی است. یک حق اساسی را نمی توان به قیمت حق اساسی دیگر تعطیل کرد. اما در شرایطی که تحقق یک حق اساسی با تحقق یک حق غیر اساسی تزاحم می یابد، تحقق حق اساسی تقدم می یابد.

پاره ای از دانشمندان علوم سیاسی و کارشناسان امور توسعه، و نیز بسیاری از حاکمان خودکامه در گوشه و کنار جهان نسخه “تقدم امنیت و معیشت بر آزادی” را برای جوامع در حال توسعه توصیه می کنند. جهانگیر آموزگار، نماینده وقت ایران در بانک جهانی و مؤسسه بین المللی پول، به نمایندگی از پادشاه سابق ایران از آموزه تقدم حق معیشت بر آزادی در کشورهای جهان سوم دفاع می کرد. وی در همان دوران می نویسد:” در کشورهای جهان سوم که از فقر، بیسوادی گسترده و فاصله ای عظیم در توزیع ثروت و درآمدهای ملّی رنج می برند، تضمین آزادی مخالفان و ناراضیان [سیاسی] در قانون اساسی احیانا به اندازه رهایی از یاس، بیماری، و محرومیت مهم نباشد. توده های مردم بواقع بیشتر ترجیح می دهند که به جای واژه های توخالی، لقمه های بیشتری در دهان خود بگذارند، به جای هایدپارک ترجیح می دهند که مرکز بهداشت و درمان داشته باشند؛ به جای حق راهپیمایی دربرابر ادارات دولتی ترجیح می دهند که شغلی پردرآمد و ثابت داشته باشند. این تاخت زدنها ممکن است در چشم یک فرد تنزه طلب غربی مایوس کننده و درخور انتقاد جلوه کند، اما برای اکثریت دولت-ملتها ضروری و اجتناب ناپذیر است.

این ادعا خالی از قوتی نیست. انسانی که غم نان دارد، یا زندگی روزمره او در معرض تهدید مستمر جنگ، خشونت یا انواع ناامنی هاست، به آخرین چیزی که می اندیشد آزادی است. آزادی وقتی معنا می یابد که مردم از مخاطرات خوف و جوع تا حدی رسته باشند. در غیاب نان و امنیت نمی توان از حقوق مربوط به آزادیها بهره مند شد. و این بدان معناست که حق امنیت و حق معیشت بنیادی تر از حق آزادی است. به بیان دیگر، “حق امنیت” و “حق معیشت” از حقوق اساسی انسانهاست، اما “حق آزادی” از چنان منزلت بنیادینی بهره مند نیست.

به گمانم این سخن کاملا درستی است که پیش شرط بهره مندی از تمام انواع آزادیها بهره مندی از حق امنیت و معیشت است. اما از سوی دیگر، تحقق و تأمین حق امنیت و معیشت نیز تا حدی متوقف بر تحقق و تامین دست کم پاره ای از انواع آزادیهاست. قائلین به تقدم نان و امنیت بر آزادی، غالبا این نکته اخیر را نادیده می گیرند. به بیان دیگر، میان حق امنیت و معیشت از یکسو و حق آزادی از سوی دیگر نوعی رابطه متقابل اما نامتقارن وجود دارد...

از میان تمام انواع آزادیها، دست کم “آزادی یا حق مشارکت” را می توان از جمله مهمترین مصادیق “حقوق اساسی” انسانها بشمار آورد. مفهوم “حق مشارکت” در این سیاق دست کم سه وجه مهم دارد:

اول- من به عنوان یک شهروند یا عضو ی از جامعه باید حق انتخاب میان آن دسته از نهادها و سیاستهای اجتماعی را که با مقوله معیشت و امنیت سروکار دارد، داشته باشم- خصوصاً وقتی که عملکرد آن نهادها یا اجرای آن سیاستها مستقیماً زندگی مرا تحت تأثیر قرار می دهد.
دوم- حق مشارکت فقط وقتی معنا دارد که مشارکت من تأثیری واقعی بر جریان امور داشته باشد.اگر وجه اول و دوم را در کنار هم قرار دهیم مفهوم “مشارکت مؤثر” متولد می شود.
سوم- مفهوم “مشارکت” در اینجا اعم از مشارکت سیاسی است.


ادامه و متن کامل👇
✨ → goo.gl/rDaQsi

#جامعه

🌐رسانه، شمایید
👈اگر نظرتان را جلب کرد، با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxZ3dXAZ8P6lvw