✅درباره «حباب قیمت».. ✍محمدمهدی اردبیلی ….. باید پرسید «قیمت واقعی» اساسا چیست؟

✅درباره «حباب قیمت»

✍محمدمهدی اردبیلی

... باید پرسید «قیمت واقعی» اساساً چیست؟ قیمت واقعی آمار مندرج در تابلوی یک صرافیِ تعطیل‌شده یا زونکن فلان وزیر یا بهمان بخشنامۀ بانک مرکزی است یا آن قیمتی است که مردم عملاً برای خرید نرخ ارز در پس‌کوچه‌های میدان فردوسی می‌پردازند؟ آیا می‌توان به آن فردی که از سر احتیاج دلار را دو برابر قیمت مصوب خریداری می‌کند، گفت که تو دچار «جو روانی ناشی از حباب قیمت» شده‌ای و «قیمت واقعی» دلار چیز دیگری است؟ آیا سازوکار تعیین این قیمت چیزی غیر از سازوکار اقتصادی-اجتماعیِ موجود است؟ اگر معتقد هستید که این خود بازار است که قیمت را تعیین می‌کند، پس باید گام بعدی را بردارید و به این پرسش پاسخ دهید که ماهیتِ بازار چیست؟ به بیان دیگر، آیا بازار ارز، تعدادی مغازه در میدان فردوسی یا مقدار ارز درون گاوصندوق‌هاست؟ خیر. بازار یعنی دقیقاً بیناسوژگانیتِ اقتصاد. اتفاقاً آیا نباید از کسانی که سال‌هاست تئوریِ «حباب قیمت» را در ایران طرح می‌کنند، پرسید که چرا پس هیچ وقت این حباب قیمت نمی‌ترکد؟ این بحث شباهت زیادی به مفهوم «وضعیت استثنائی» دارد که به دلیلِ عنوانش، همواره سعی بر تلقینِ این توهم به ما دارد که گویی وضعیتی باثبات نیز وجود دارد و این وضعیت استثنائی گذراست. اما اگر این وضعیت استثنائی برای سال‌ها و قرن‌ها باقی ماند چه؟ آیا می‌توان به آن وضعیت استثنائی گفت؟ اگر سال‌ها و سال‌ها همواره سخن از حباب قیمت‌ها، هیچگاه به ترکیدنِ حباب و بازگشتِ قیمت، دقیقاً به میزان قبل از آن، منجر نشده است، آیا نباید در استفاده از این اصطلاحاتِ نخ‌نما و فریبنده هشیار بود و آن را ابزاری در دست برخی سودجویان برای فریب عمومی تلقی کرد؟ مسئله اینجاست که از قضا تنها کسی که در این میان می‌داند که ماجرا واقعاً چیست، همان است که دروغ می‌گوید. تنها افرادی که می‌دانند این حباب نخواهد ترکید، از قضا همان دست‌اندرکارانی هستند که خودشان یا اطرافیانشان از قِبَلِ کتمانِ این حقیقت بیشترین نفع را می‌برند: یعنی خریداران ومحتکرانِ ارزِ غیرواقعی! اما آنچه باعث فریب نخوردنِ مردمان می‌شود، صرفاً افشای دروغ‌های این مدیر یا آن دزد نیست، زیرا این دروغ‌ها و افشای آنها تمامی ندارد و خود افشای فساد امروز بدل به «نخود سیاهی» در عرصۀ سیاسی جامعه شده است برای پرت کردنِ اذهان از مسائل اصلی‌تر. بلکه، راه اجتناب از فریب، دقیقاً تقویت قدرت تحلیل مردم و نشان دادنِ ریشه‌های متافیزیکی امکان فریب خوردن است که در اینجا اسم رمز آن مشخصاً رویکرد متافیزیکیِ رئالیستی به جهان است. آن کس که «واقعیت ابژکتیو» را حقیقت می‌داند و در مقابل «فضای روانی بیناسوژگانی» را توهم می‌نامد، آشکارا به مبادی چندهزارسالۀ رئالیسم متوسل شده است. اینکه اقتصاد ایران از اقتصادهای به‌ظاهر پیشرفتۀ غربی فشل‌تر و ناکارآمدتر است، نه نقض این ادعا، بلکه صرفاً فرصتی است برای مواجهۀ عریان‌تر و آشکارتر با این فریب جهانشمول که می‌توان و باید آن را به کل اقتصاد سرمایه‌داری تعمیم داد. من بر این باورم که اگر در آینده به رستگاری‌ای هم امید داریم، این رستگاری تنها از طریق نقد رادیکال یکی از عوامل اساسیِ برسازندۀ تمدن فعلیِ بشر، یعنی رویکرد رئالیستی، ممکن خواهد شد.

(برگرفته از موخره «دعویِ بی‌راهه‌شناسی».

🌐شبکه جامعه شناسی علامه

@Atu_sociology