✅ طبقه‌بندی فامیل. 🖋 دکتر طاهره جعفری | جامعه‌شناس

✅ طبقه‌بندی فامیل
🖋 دکتر طاهره جعفری | جامعه‌شناس

📍 چند وقت پیش مراسم عروسی دعوت بودیم به خاطر دوری مسیر کمی دیرتر از شروع رسیدیم، تقریبا بیشتر میهمانان رسیده بودند.بین مدعوین پچ پچ بود، البته در اغلب مهمانی های ما ایرانی ها بالأخره امری برای شروع گفتگوهای یواشکی پیدا میشود مثلا قد و قامت عروس، تیپ داماد، جوان ماندن فلانی و شکسته شدن دیگری و غیره ، اما این بار موضوع فرق داشت، عروس خانم، عمه هایش را گلچین کرده بود و به ترتیب کلاس و تیپ و پول دعوت کرده بود . مثلا اولی با اتفاق همه بچه هایش چه مجرد و چه متاهل بودند و دومی فقط با یک دخترش که ازدواج کرده و در طبقه اعیان بود، دعوت بودند و از بقیه نه خودشان و نه بچه هایشان خبری نبود. همین امر بطور دقیق در مورد عمو و دایی و خاله هم لحاظ شده بود. و پچ پچ از جایی شروع شد که میهمانها شروع به احوالپرسی و حضور و غیاب بقیه کردند و معلوم شد که غایبین کوتاهی نکرده اند و بلکه میزبان چنین تشخیصی داده است که برخی لازم نیست به زحمت بیفتند. جو تقریبا سنگینی حاکم بود ابتدا من سراغ یکی از عمه ها را گرفتم و متوجه جریان شدم که به ناچار بی خیال احوالپرسی از بقیه شدم که نمک بر زخم مادر عروس که مثل کوهی از غم نشسته بود و در فکر فرو رفته بود، نپاشم. یاد بچگی های خودم افتادم که در شهرستان زندگی میکردم و بستگانم عید نوروز و یا تابستان که از تهران به شهرستان سفر میکردند اولویت مهمان شدن در خانه کسانی را میدادند که یا خانه بزرگتری داشتند و یا اوضاع بهتری. من و بقیه خواهر و برادرانم معمولا با دیدن ماشین فامیل های تهرانی جلو در خانه بستگان متمول تر، متوجه آمدنشان میشدیم و با ذوق خبر را به مادرم میرساندیم . وقتی بچه بودم متوجه دسته بندی نبودم و فکر میکردم ما را زیاد دوست ندارند و همیشه در جستجوی علتش بودم. و هر بار که از مادر و پدرم می‌پرسیدم که مگر ما بچه های بدی هستیم که اول مهمانهای تهرانی خانه ما نمی آیند با جوابهای کوتاه و بلند نه چندان مرتبط مواجه می شدم و در آخر هم اینکه تو برو بازیتو بکن دختر. همینطور که بزرگتر شدم کم کم متوجه شدم که جریان چیست و به قول پدرم مورچه دور نون چرب میچرخد...
نمیتوانم درک کنم اگر کسی بیشتر پول دارد یا رتبه اجتماعی و یا منصب سیاسی، خوب قدر مسلم همه فوایدش برای خودش است ولی چرا ما برایش سر خم میکنیم؟ چرا حواسمان به شکستن آرام دلهای اطرافیانمان نیست؟ چرا فکر نمیکنیم شاید زمانه بچرخد و کسانی را که بازی نداده ایم از ما پیشی بگیرند و آن وقت در صدد جبران برآیند. اگر دیروز کسانی را در دسته غایبین قرار دادیم امروز چگونه می‌توانیم انتظار همراهیشان را داشته باشیم. یا اگر امروز در صف اول میهمانها قرار میگیرند باورشان نمی شود که به خاطر خودشان است. یکی از بستگانم که هم سن هم هستیم، تعریف میکرد که یکی از بچه های فامیل را در سالن پرواز در فرودگاه شهرستان دیدم، او حتی زحمت جلو آمدن و احوالپرسی را به خودش نداد، چون من را در حد خودش نمی دید. آن فامیل گرامی در مخیله اش هم نمی گنجید که این آقا امروز یکی از مدیران ارشد کشور باشد. دسته و جایگاه و طبقه اش در طی بیست سال عوض شد ولی آن خاطره همچنان پابرجاست. حواسمان باشد گاهی طبقه و جایگاهمان عوض میشود ولی قلب رنجیده مان همچنان غمزده بزرگ میشود و خاطراتش به راحتی پاک نمی شود.

#نویسنده_مهمان

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology