▫️ نهاد سخاوت-برکت و بنده‌گی زایر. 🖋 حسن محدثی گیلوایی

▫️ نهاد سخاوت-برکت و بنده‌گی زایر
🖋 حسن محدثی گیلوایی

🔻در حال نوشتن گزارش مناسک پیاده‌روی کربلا هستم. نمی‌دانم در این وقت محدود با انبوه داده‌هایی که از میدان به‌دست آورده‌ایم چه کنم. قاعدتاً اگر قرار باشد کتابی در این باره منتشر کنم، می‌بایست چندین بار تجدید ویرایش شود؛ زیرا تا مدّتی طولانی باید بنویسم و نکات جدید اضافه کنم. چند روز است نوشتن یک قسمت از فصل سوّم (فصل "اقتصاد مناسک اربعین") سخت درگیر و متأثّراَم کرده است. می‌دانستم که این پژوهش پژوهشی غنی است امّا گمان نمی‌کردم تا این اندازه تأثیرگذار باشد.

🔻ترکیب سخاوت عربی با باور به برکت، نهادی را در میان شیعیان عراقی ساخته است که از آنان بنده‌ی زایر می‌سازد. این شکل متفاوتی از بنده‌گی است. در این جا یک بار دیگر انسان بنده‌ی انسان می‌شود. چه معامله‌ی پرشکوهی می‌کند شیعه‌ی عراقی با خدا و امام خویش و چه خادمانی دارد این امام غریب شهید! خادمانی که بنده‌ی زایران غریب می‌شوند؛ خادمان کسانی که چند دهه پیش با آنان در جنگ بودند.

🔻بنده‌گی زشت‌ترین پدیده و زشت‌ترین مفهوم در روابط انسانی است. آن‌قدر این مفهوم زشت و ناپسند است که دوست من نمی‌توانست به مفهوم "بنده‌گی"ِ خدا تن بدهد و درک‌اش کند. دایماً اعتراض می‌کرد که خدا ارباب ما نیست دوست ما است. من هر بار ناچار بودم توضیح بدهم که این‌جا "بنده‌گی" غیر از برده‌گی است. بنده‌گی خدا استعلای خویشتن است نه برده‌گی. زبان من از توضیح درست و رسای مفهوم قاصر بود.

🔻حالا دارم راجع به بنده‌گی زایر می‌نویسم؛ شیعه‌ی عراقی تن به بنده‌گی زایر بیگانه می‌دهد. از زمانی که درگیر نوشتن این بخش هستم، متأثّراَم. چه قدرتی دارد این دین. چه‌گونه روابط انسانی را استحاله می‌کند و چه معناهای تازه و غریبی می‌سازد. قدرت شگرف و متحیّر کننده‌ی دین جهان را دیگرگونه می‌کند. به‌راستی، دین می‌تواند خاک را زر کند و زر را، لجن!

🔻آن‌قدر درگیر این تجربه‌ی باشکوه انسانی هستم که از لغزش قلم‌ام نگران‌ام. نکند به جای جملات خشک علمی، شاعرانه و بی خودانه بنویسم؟! این‌ها بخشی از جملات من در توصیف ماجرا است:

🔷الگوی رفتاری‌ای که هم‌اکنون در میان برخی از مردمان شیعیِ عراقی دیده می‌شود، با تعبیر دقیق عبدالعزیز سالم، به‌خوبی توصیف می‌شود: "بنده‌گی میهمان" و بنده‌گی زایر. آن‌چه زایر ایرانی را سخت به شگفتی وامی‌دارد، رفتارهای بنده‌وار شیعیِ عراقی است: کفش از پای زایر درمی‌آورد و بر کفِ پایِ بو‌ی‌ناک و عَرَق‌آلود او، بوسه می‌نهد و به‌آرامی پایش را می‌مالد تا خسته‌گی از تن زایر بیرون رود؛ زایر را از سر راه با هزار خواهش و تمنّا برمی‌دارد و به خانه می‌برد، رخت و لباس از تن او به‌در می‌کند و او را به حمام می‌فرستد و لباس‌اش را به زن خانه می‌دهد تا شست‌وشو کند و خشک نماید و سپس لباس پاکیزه را بدو می‌دهد و با هر آن‌چه دارد از او پذیرایی می‌کند و جای خواب مهیّا می‌سازد و فردا با سلام و صلوات، زایر بیگانه را راهی زیارت محبوب می‌کند.🔷

🔻حالا می‌فهمم اگر بارها برای ردِّ دعوتِ به پذیراییِ میزبانان عراقی‌ام، ناچار شدم بر گونه‌های‌شان بوسه بزنم، نابه‌جا نبود. او معامله‌ای باشکوه با خدا و امام خویش کرده بود و من هر بار که دعوت او را رد می‌کردم، مانع میزبان شده گی او می گشتم و معامله‌ی او را در بنده‌گی کردن زایر به‌تأخیر می‌انداختم. چه کسی تا کنون چنین میزبانی به خود دیده است؟! میزبانی که بنده‌گی میهمان می‌کند؛ از روی سخاوت و از روی باور به برکت!

🔻نتوانستم در مکتوم نگه‌داشتن این لحظات و تجربه‌های باشکوه مناسک پیاده‌روی اربعین حسینی بیش از این طاقت بیاورم و تا انتشار کتاب صبر کنم. تفصیل‌اش را در کتاب‌ام خواهم نوشت و تحویل وزارت ارشاد خواهم داد؛ اگر عمری باقی باشد و زنده‌گی مجال دهد.

🔻آه از میهمانی که منطق و بزرگی معامله‌ی پرشکوه میزبان را درنیابد و بی‌حرمتی کند به عظمت معامله‌ی او!

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology