✅از خدا نترس؛ از نیسان آبی بترس. ✍🏻دکتر فردین علیخواه (جامعه شناس)

✅از خدا نترس؛ از نیسان آبی بترس
✍🏻دکتر فردین علیخواه(جامعه شناس)

تقریباً دو سال قبل عکسی از یک نیسان آبی دریافت کردم که تیتر مطلبی که در حال خواندن آن هستید در پشت اتاقک آهنی آن نوشته شده بود. دیدن آن عکس مرا به فکر انداخت. این سوال را از خودم پرسیدم که آیا این جمله واقعیت دارد؟ منظورم آن است که آیا واقعاً از نیسان آبی باید بیشتر از خدا حساب برد و در جاده‌ها سد راه این ماشین عصبانی نشد؟ پس از اندکی فکر کردن و مرور خاطراتم در جاده‌ها دیدم که جملۀ آن عکس چندان هم بی‌اساس نیست. تصمیم گرفتم که بیشتر با این رانندگان آشنا شوم. وقتی در جاده‌ها بودم و می‌دیدم که راننده جوانِ یکی از این نیسان‌های آبی در پارکینگ مجاور جاده برای استراحت پارک کرده است من هم به بهانه‌ای کنار او پارک می‌کردم و آنگاه بساط چای، تعارف، یک سوال فنی درباره ماشین و باز شدن باب گفتگو. تاکنون با شانزده نفر از آنان مصاحبه کرده‌ام. در ادامه سعی می‌کنم برخی از یافته‌های مهم این گفتگوها را بیاورم.

در آرزوهای اکثر این رانندگان تصویرِ شغلِ دیگری دیده می‌شود و «جبر زمانه» باعث ورود آنان به این شغل شده است. تعداد کمی از آنان از شغل خود راضی هستند و آن را شغلی بلندمدت و برای تمام عمر نمی‌دانند. «احساس سرخوردگی با دیدن دختران و پسرانِ تروتمیزی که در ماشین‌های عبوری می‌گویند و می‌خندند و یا با صدای بلند موسیقی؛ سرشان را تکان می‌دهند»، ازجمله مواردی بود که این رانندگان به آن اشاره می‌کردند.

چند نفر از این جوانان وقتی فهمیدند که من جامعه‌شناس هستم خیلی راحت‌تر با من حرف زدند و به نکته‌های ظریفی اشاره کردند که برایم بسیار جالب بود. مثلاً خوشحال بودند که می‌توانند وارد آزاد-راه شوند و مجبور نیستند که از جاده‌های عادی خاص کامیون‌ها تردد کنند. دلیلشان آن بود که با ورود به آزاد-راه احساس جدا بودن از عموم مردم (سواری‌ها) در آنان کاهش می‌یابد. و یا اینکه یکی از آرزوهایشان آن است که وقتی درِ ماشینشان را می‌بندند صدای جیغ آهن خشک (وانت نیسان) را نشوند بلکه صدای بمِ بسته شدن درِ ماشین‌های باکلاس را بشنوند.

آنان وانت نیسان دارند ولی آرزویشان داشتن ماشین‌های جدید نظیر سوناتا، پرادویِ دو در و مزدا تری است. برخی از آنان سعی کرده بودند تا وسایل جانبی ماشین‌های جدید را در داخل وانتِ نیسان نصب کنند. مثلاً در ماشینشان ضبط صوتِ مانیتوردارِ لمسی نصب‌کرده بودند و می‌گفتند «سعی می‌کنند وسایل آن ماشین‌های گران‌قیمت را در نیسانشان نصب کنند و از دیدن این وسایل لذت می‌برند ». اما نکته نگران‌کننده؛ تصور سوارشدن بر ماشین‌های گران‌قیمت و جدید؛ در حالی بود که آنان در واقعیت سوار وانت نیسان خود بودند! در گفتگوهایم با برخی از این جوانان متوجه شدم که آنان آن‌قدر در تخیلاتشان غوطه‌ور هستند که وانت نیسان خود را همان ماشینی تصور می‌کنند که آرزویش رادارند و از وانت نیسان همان سرعتی را طلب می‌کنند که آن ماشین آرمانی‌شان دارد! یکی از آن‌ها جمله‌ای گفت که قابل‌تأمل بود:«زمونه سرعت منو توی زندگی گرفت و من توی جاده می خوام از زمونه انتقام بگیرم». به نظر می‌رسد که نسل دومی از رانندگان نیسان آبی در حال ورود به این عرصه‌اند که در مقایسه با قبلی‌ها تحصیل‌کرده‌تر است و انتظار می‌رود که شیوه‌ی رانندگیِ منطقی‌تری داشته باشد ولی متأسفانه چنین نیست چون در مقایسه با نسل رانندگان قبل از خود، احساس بی‌عدالتی و محرومیت بیشتری در جامعه را دارد. او در آرزوهایش قرار بوده شغل دیگری داشته باشد ولی فرصت‌های اجتماعی مجالی برای او فراهم نکرده تا آرزویش را دنبال کند.

من سعی کردم سرعت وانت‌های نیسان راکمی عمیق‌تر بفهمم. این به معنای آن نیست که: همه رانندگان وانت‌های نیسان این‌گونه هستند، و یا چنین مشکلاتی در بین رانندگان سایر ماشین‌ها وجود ندارد، و یا رانندگان سایر ماشین‌ها آرزوی سوارشدن به ماشین‌های جدید و گران‌قیمت را ندارند و این امر فقط مختص رانندگان وانت نیسان است. مسئله آن است که در پسِ رفتارهای رانندگی ما، دلایل آشکار و پنهانی وجود دارد که می‌توان آن‌ها را شناسایی کرد. و البته؛ دلایل هر چه باشد بهانه‌ای برای صدمه زدن به دیگران نیست.

🔰از کانال فردین #علیخواه
#جامعه

🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxZ3dXAZ8P6lvw