✅ آسیب‌شناسی نهادهای مدنی مردم بنیاد (NGO). 🖋 فرزاد صفی خان‌پور

✅ آسیب‌شناسی نهادهای مدنی مردم بنیاد(NGO)
🖋 فرزاد صفی خان‌پور

📍 نهادهای مدنی (NGO) یکی از دستاوردهای دنیای مدرن به شمار می روند. بر اساس تعریف فرهنگ لغات آکسفورد نهادهای مدنی یا مردم بنیاد نهادهایی هستند که به صورت مستقل از حکومت در فعالیت های سیاسی و اجتماعی مشارکت می کنند.
نهادهای مدنی زاده ی فرایند تاریخی و بسیار پیچیده ی دموکراتیزاسیون در غرب هستند و فعالیت آنها نسبت مستقیمی با دموکراسی دارد.
فعالیت نهادهای مدنی در ایران را می توان به دو دوره ی پیش از دوم خرداد و پس از آن تقسیم بندی کرد. آغاز دوره ی اول به انقلاب مشروطه بر می گردد و دوره ی دوم به نیاز اصلاح طلبان حاکمیت بر می گشت که به صورت سیل آسا ایران را فراگرفت. با توجه به ویژگی اصلی نهادهای مدنی، یعنی استقلال از حاکمیت، به نظر می رسد دوره ی اول فعالیت نهادهای مدنی از اصالت بیشتری برخوردار بوده باشد.
پس از انقلاب ۵۷، شرایط سیاسی کشور به گونه ای شد که فعالیت احزاب محدود گردید و جنگ ۸ ساله هم بر این محدودیت افزود.
این محدودیت ها باعث شد تا کنشگران اجتماعی به دنبال فضایی کم هزینه برای فعالیت باشند یکی از اصلی ترین این فضاها انجمن های ادبی بود. این انجمن ها محلی برای همه نوع فعالیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شد به جز ادبیات!
این شیوه از فعالیت که فارغ از تخصص یافتگی بود به نهادهای مدنی تسری یافتند و باعث شدند تا انجمن ها و نهادهای مدنی با اساس نامه ی معین به همه نوع فعالیتی! بپردازند و با نقض غرض از اهداف غایی خود که همانا مشارکت عمومی برای بهره وری بیشتر، دور شوند.
دو دیدگاه در مورد نسبت احزاب سیاسی و نهادهای مدنی وجود دارد. در یکی احزاب سیاسی بخشی از ساختار سیاسی جامعه به حساب می آیند و حاکمیت در انتظار لقب می گیرند در دیدگاه دوم احزاب سیاسی تا زمانی که قدرت را در دست نداشته باشند جزء نهادهای مدنی به حساب می آیند؛ بر این اساس رابطه ای پیچیده و ارگانیک میان احزاب، نهادهای مدنی و حاکمیت به وجود می آید. این روابط هم می توانند تقابلی باشند و هم توافقی.
بدین ترتیب می توان سه رأس برای شکل دهی به مثلث دموکراسی متصور شد: حاکمیت، احزاب و نهادهای مدنی مردم نهاد.
در جوامع رشد یافته احزاب نقش اپوزسیون و آلترناتیو را برای دولت ها بازی می کنند و پلی میان حاکمیت و مردم می شوند برای تغییر مسالمت آمیز و نهادهای مدنی بخش زیادی از انرژی خود را صرف اهداف تعیین شده در اساسنامه اشان می کنند.
غیاب احزاب سیاسی فراگیر و قدرتند در ایران باعث شده است تا نهادهای مدنی عملکرد اپوزسیونی پیدا کنند و خود را در تقابل صرف با حاکمیت ببینند.
در زلزله ی ۲۱ آبان ماه ۹۶ این تقابل به خوبی خود را نمایاند. این در حالی است که شکاف بین مردم، نهادها(چه مدنی و چه سیاسی) و حاکمیت چیزی به جز هزینه در بر نخواهد داشت. در شرایط بحرانی این دو مکمل هم اند.
وقت آن رسیده است تا بازبینی اساسی و ریشه ای در این رابطه ی معیوب صورت بگیرد و از تحمیل هزینه های بیشتر به جامعه جلوگیری نمود.

#نویسنده_مهمان

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology