✅ انتخابات بی‌امید. ✍️محمدمهدی

✅ انتخاباتِ بی‌امید
✍️محمدمهدی #اردبیلی

در انتخابا‌تهای مختلف ریاست جمهوری، دستکم در بیست سال گذشته، همواره دو عامل اصلی وجود داشته‌اند که در نتیجۀ انتخابات و الگوی حضور مردم در آن موثر بود. یکی «امید» و دیگری «ترس». امید همواره نسبت به «امر نو» و امکان تغییر وضعیت است، در مقابل امید اما ترس دو جنبه دارد: یکی ترس از استمرار وضعیت نامطلوب و دیگری ترس از بدتر شدن وضعیت. می‌توان بدون حاشیه‌روی، از این منظر (آمیزش ترس و امید)، مروری کوتاه بر انتخابات‌های 20 سال اخیر در جمهوری اسلامی داشت: انتخاب خاتمی در دوم خرداد 1376، برآمده از هر دو عامل ترس و امید بود. ترس از استمرار وضعیت در قالب کاندیدایی که نماد محافظه‌کاری بود (ناطق نوری) و دیگری، امید نسبت به تجربۀ فضایی تازه. از یک سو، این امید آنچنان در دل‌ها باقی ماند که 4 سال بعد نیز به نوعی «استمرار امید» بدل شد و از سوی دیگر، برخوردهای امنیتی و قضایی نیز ترسی را در دلها بیدار کرد که عملاً به افزایش آرای خاتمی در دور دوم انتخابات منجر شد. در سال 1384 به واسطۀ ناکارآمدی دولت اصلاحات و سیاست زدایی از جامعه، امید به اصلاحات جای خود را به ناامیدی و انفعال جامعۀ مدنی داد. در این میان، مجددا ترس و امید، اما این بار از منظری دیگر و با تمرکز بر قشری دیگر، سربرآوردند. احمدی نژاد برای فرودستان نویدی از تغییر بنیادین در قدرت و توزیع عادلانۀ منابع بود. احمدی نژاد اما در کنار این امیدبخشی از کارکرد ترس نیز بهره برد و با استراتژی «لولوسازی» توانست هاشمی رفسنجانی را به منزلۀ نماد استمرار وضعیت و مقصر اصلی تمام سرخوردگی ها و شکستهای 16 سال (و چه بسا 27 سال) قبل به مردمی معرفی کند. سال 88 اما سالی متفاوت بود، «استمرار امیدِ» احمدی‌نژاد در برابر همان «لولوی هاشمی» تاحدی رنگ باخته بود و این بار از یک سو، امید تازۀ «بازگشت به آرمانهای راستین انقلاب» در دلها مطرح شده بود و از سوی دیگر، خود احمدی‌نژاد در مقامِ «امیدِ 84» بدل به «لولوی 88» شد. از یک سو، «استمرار امیدِ به احمدی‌نژاد و ترس از بازگشتِ اصلاحات»، و از سوی دیگر «امید ِمیرحسین و ترس از استمرار وضعیت احمدی‌نژاد» منجر به نوعی تقابل معکوس میان دوگانه‌های امید-ترس شد و انتخابات 88 را به دوقطبی‌ترین انتخابات در تاریخ جمهوری اسلامی بدل کرد که رویدادها و ابعاد مختلف آن همچنان در پاره‌ای از ابهام است. در سال 1392 اما روحانی با شعار «تدبیر و امید» آمد. احمدی‌نژاد در مقام «امید 84»، و «نیمه‌امید-نیمه‌لولوی 88» به «لولوی تمام‌وکمال 92» بدل شد، به نحوی که شورای نگهبانی که 4 سال پیش در دفاع از او تتمۀ مقبولیت خود را قربانی کرده بود، اکنون صلاحیت کاندیدای مورد حمایتش (مشایی) را رد کرد و حتی بزرگترین حامیان دیروزش برای فرار از مواجهه با مسئولیت‌هایشان، در حمله به او بر یکدیگر سبقت گرفتند. جلیلی در مقام جانشین واقعی گفتمان احمدی نژاد در این انتخابات بدل به «لولوی 92» شد و نه تنها خود رایی بسیار اندک آورد، بلکه حتی منجر به پیروزی کاندیدای امید شد. امیدِ اصلی مردم در سال 92 گشایش در فضای سیاست خارجی، سیاست داخلی، فضای اقتصادی و نیز فضای فرهنگی بود.
انتخابات سال 96 اما انتخاباتی منحصر به فرد است. در حالی که انتخابات 88 از حیث فورانِ امید، بی‌سابقه بود، انتخابات 96 از این حیث منحصر به فرد است که هیچ امیدی در آن وجود ندارد و یگانه عنصر تاثیرگذار در وضعیت «ترس» است. ترس یک طرف از ماندن لولوی روحانی (استمرار وضعیت) و ترس طرف مقابل از رفتن روحانی و مواجهه با لولوهای تازه (بدتر شدن وضعیت) است. در واقع نبرد اصلی میان دو گروه است: حامیان وضع موجود است که از تکرار فجایع گذشته می ترسند و حامیان وضع گذشته که از استمرار وضع موجود می ترسند. لذا انتخابات 96، نبرد ترس‌هاست و مهم این است که هر کاندیدا تا چه حد بتواند مردم را از دیگری بترساند.
امروز مردم به هیچ کدام از کاندیداها «امید» ندارند. وضعیتِ ستادهای کاندیداها و سوت و کور بودن خیابانها کمتر از 3 هفته پیش از برگزاری انتخابات شاهدی است بر این مدعا. کاندیداهایی که می‌توانستند امیدبخش باشند یا رد صلاحیت شده‌اند یا خانه‌نشین‌اند. در یک کلام، گفتمان حاکم بر این انتخابات، نه «امید»، بلکه «ترس»، یا حتی «نفرت» است.
فارغ از نتیجۀ انتخابات، وضعیت اخیر نشانه نوعی پسرفت در عرصه مطالبات مدنی و زوال تدریجی «سیاست» در بیست سال اخیر است. هرچند شاید فردا هر کدام از ما بر اساس «درایت ناشی از ترس» در انتخابات شرکت کنیم، اما مهم این است که امروز هیچ امید واقعی ای در روح جامعه باقی نمانده است که البته حاصل امیدوار شدنها و ناامیدشدنهای متوالی است. رسالت امروز ما اما، فراتر از انتخابات، احیای امیدهای مردمی است که نه تنها از بیان امیدهایشان بلکه حتی از خودشان هم ناامید شده اند.

#انتخابات
#ریاست_جمهوری

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology