شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
به شاملو گفتم در این کشور، چنین تنازعی جز با شمشیر و خون فیصله نخواهد یافت و حداکثر کاری که فعلا از ما اصحاب قلم و دوات برمیآید ا
به شاملو گفتم در این کشور، چنین تنازعی جز با شمشیر و خون فیصله نخواهد یافت و حداکثر کاری که فعلاً از ما اصحاب قلم و دوات برمیآید این است که برخورد نهایی را جلو نیندازیم و کاری نکنیم که تصادم تشدید شود. حرف کشیشِ رمان «خوشههای خشم» را تکرار کردم که «من استعداد راهنمایی مردم رو دارم، اما به کجا راهنماییشون کنم، نمیدونم.» گفتم کسی هم که حکومت میکند ممکن است نداند مردم را به کجا میبرد، چون نه همهی مردم را میشناسد، نه همهی مردم او را میشناسند و نه تصوّری از آینده دارد، اما تفاوت اهل قلم با او در این است که خوانندهها، مثل شخصیت رمان «جان شیفته»، ممکن است بر عقیدهی روزنامهی خویش بمانند و بگذارند گناه جهلِ نویسندهی کماطلاع فراموش شود، حال آنکه سیاسیّون اگر منفور شوند گرفتار لعنت ابدیاند. این بحث طولانی دوستیِ ما را محکمتر کرد و همیشه آن حرفها را به خاطر داشت.
اما روزگار دشواری بود ــ شاید به دشواریِ همیشه ــ و خوانندهها گناه جهلِ همهی نویسندهها را نمیبخشیدند. مثلاً، اعتبار هر آنچه از جلال آل احمد طی بیست سال چاپ شده بود طی بیست روز، یا شاید بیست دقیقه، دود شد و به هوا رفت و او ناگهان از چشم روشنفکران افتاد [از جمله برای دفاعش از شیخ فضلالله نوری] و دربارهاش اینطور قضاوت کردند که نمیدانست دربارهی چه چیزی حرف میزند و مدعیِ رهبریکردنِ مردم بود بیاینکه بداند به کجا.
📖 یادهایی از احمد شاملو
از دفترچهی خاطرات و فراموشی، و مقالات دیگر
🖋 محمد قائد
🌐 شبکه جامعهشناسی علامه
@Atu_Sociology