✅ نامزدی بازی‌گر سیاست پسااخلاق و پساحقیقت: عادی‌سازان چه باید بکنند؟

✅ نامزدیِ بازی‌گر سیاستِ پسااخلاق و پساحقیقت: عادی‌سازان چه باید بکنند؟

✍🏻 محمدمهدی مجاهدی - جامعه‌شناس

▪️سیاست پساحقیقت (post-truth) سیاستی نیست که دروغ صرفاً در آن محمود است. بلکه وضعیتی است که در آن یا معیار‌های مشترک و متعارف برای تمییز راست و دروغ به‌کلی گم شده است، یا هر فردی و گروهی معیارهای اختصاصی و خصوصی خود را دارد، و هم از این رو، فضای عمومی چنان غبارآلود است که راست و دروغ هیچ سخنی را نمی‌توان بازشناخت.

▪️ درست مانند سیاست پساحقیقت، سیاست پسااخلاق (amoral) سیاستی نیست که بداخلاقی (immorality) صرفاً در آن محمود است، بلکه وضعیتی است که در آن یا معیارهای مشترک و متعارف برای تمییز حسن و قبح اخلاقی گم شده است، یا هر فردی و گروهی معیارهای اختصاصی و خصوصی خود را دارد، و هم از این رو، فضای عمومی چنان غبارآلود است که حسن و قبح اخلاقی هیچ کنشی را نمی‌توان بازشناخت.

مثلاً، ترامپ فقط دروغ‌گو یا بداخلاق نیست. شیوه‌ی او به‌کلی مستقل از راست‌و‌دروغ و حسن‌و‌قبح است. او تنها می‌خواهد فی‌المجلس مخاطب عام را خام کند و برای کسب منفعت خود بر او اثر بگذارد.

◼️ سیاست پسااخلاق و پساحقیقت نسبت به نقد اخلاقی یا راستی‌آزمایانه رویین‌تن است. چنین سیاستی مستقل از اخلاق و حقیقت است، نه این که صرفاً بد‌اخلاقانه یا دروغ‌گویانه باشد تا بتوان با نشان دادن قبح اخلاقی یا عدم‌صدق‌اش از کارش انداخت.

▪️ حالا کسی که سندِ نسخه‌ی ایرانیِ سیاستِ پسا‌حقیقت و پسااخلاق را به نام خود زده بود و رفته بود (رفته بود؟)، باز خود را برای سمت ریاست‌جمهوری نامزد کرده است، آن هم پس از نواختن پیش‌درآمدی بدآهنگ که مقدمات آن دست‌کم به مهرماه ۱۳۹۵ بازمی‌گردد.

▪️ این ثبت‌نام و نامزدی را بعضی از حامیان پیشین او ثبت‌ ننگ و نامردی او دانسته‌اند. برخی از مخالفان و منتقدان او آن را هم‌چنین ثبت ننگ و نامردی نیروهای استثناطلبی دانسته‌اند که در همه‌ی دوران ریاست‌جمهوری‌اش از او بی‌دریغ حمایت کرده بودند. موضوع این یادداشت کوتاه این‌ها نیست.

◼️ پرسشی اصلی که مایل ام در این یادداشت کوتاه در میان بگذارم این است:

آیا نامزدی نماد سیاست پسااخلاق و پساحقیقت نشانه و علامت یا عامل و علت انشقاق هسته‌ی سختِ استثناطلبی است، یا این که صرفاً یکی دیگر از انشعاب‌های درونی است که همه‌ی جریان‌های عمده‌ی سیاسی همیشه به خود دیده‌اند؟

▪️ برخی از تحلیل‌گرانْ نامزدى بازيگر سياست پسااخلاق و پساحقیقت (و اصحاب خاص او) را به عنوان انشقاقی نهایی درون هسته‌ی سخت استثناطلبی در ایران فهم و تعبیر کرده‌اند.

▪️ ولی به نظر من انشقاق‌هایی با شدت‌وضعفی کمابیش مشابه مدت‌ها پیش از این درون کانون استثناطلبی روی داده است؛ این انشقاق از این جهت اتفاق تازه‌ای نیست.

▪️ این قبیل انشقاق‌های جریان‌ استثناطلبی کاملاً درونی است، یعنی اتفاق‌هایی است که نمی‌تواند یک نیروی استثناطلب را به نیرویی عادی‌ساز تبدیل کند. مهم این است که بدانیم با شاخصه‌‌های مقوم جریان‌های استثناطلب که پیش‌تر معرفی کرده‌ام، همه‌ی این‌ زیرجریان‌ها حتی پس از این انشقاق‌های پرسروصدا هنوز استثناطلب اند، گو این که هریک به سبک خودش.

◼️ اما گونه‌ای دیگر از انشقاق هست که آن‌ را می‌شود انشقاق دگرگون‌کننده خواند، یعنی انشقاقی که طی آن یک نیروی استثناطلبْ دگرگون می‌شود و به یک نیروی عادی‌ساز تبدیل می‌شود.

▪️ در سال‌های پس از ۸۸ ما شاهد چنین انشقاق‌هایی بوده‌ایم. به نظر می‌رسد نجات کشور این نوبت در گرو ائتلاف و همکاری استراتژیک میان نیروهای عادی‌ساز کلاسیک با نیروهای عادی‌ساز نوظهوری است که از صفوف استثناطلبان جدا شده‌اند و هنوز میان عادی‌سازان کلاسیک به رسمیت شناخته نشده‌اند.

▪️ مسأله این بار، مثل سال ۸۴ یا حتی بیش از آن سال، صرفا رقابت بر سر تصاحب این یا آن پست حکومتی نیست. مسأله نجات کشور از هاویه‌ی زوالی است که بازگشت استثناطلبی به قوه‌ی مجریه و شهرداری‌ها زیر پای کشور خواهد گشود و با این ابَربحران‌های حالّ و هائل، که زیر پای کشور دهان گشوده‌اند، پس از لغزش در آن هاویه، دیگر انتخابات نود‌و‌دویی نخواهد بود.

#انتخابات
#ریاست_جمهوری

🌐رسانه، شمایید
👈اگر نظرتان را جلب کرد، با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxZ3dXAZ8P6lvw