🔰 نظریه کارکرد گرایی ساختاری

🔰 نظریه کارکرد گرایی ساختاری

نظریه کارکردگرایی ساختاری از عمده ترین نظریات جامعه شناسی پس از شکل گیری جامعه شناسی می باشد و تالکوت پارسنز، از جامعه شناسان این نظریه هستند
محوری ترین مفهوم در این نظریه واژه کارکرد است که به معنای نتیجه و اثری است که انطباق یا سازگاری یک ساختار معین یا اجزای آن را با شرایط لازم محیط فراهم می نماید.
براساس این نظریه جامعه شبکه سازمان یافته ای از گروههای در حال همکاری و تعاون است که به شیوه ای تقریبا منظم و منطبق بر مجموعه ای از قوانین و ارزشها که بیشتر اعضا در آن شریک اند، عمل می کنند.

نظریه کارکردگرایی ساختاری در تبیین نهادهای اجتماعی براساس پیامدهایی که برای جامعه دارند، بیان می کند که نهادهای اجتماعی در راستای رفع نیازهای جامعه کارکردهایی دارند که در نهایت مجموعه این کارکردها در جهت حفظ ثبات جامعه عمل می کنند.

▫️ ریشه های تاریخی
کارکردگرایی ساختاری نوین برپایه مفروضاتی عمل می کند که از افکار سه جامعه شناس برجسته قدیم یعنی آگوست کنت، هربرت اسپنسر و امیل دورکیم سرچشمه گرفته است.

👤 اگوست کنت
کنت از جامعه "خوب" برداشتی هنجارمند داشت؛ همین برداشت او باعث شده بود که به هر پدیده اجتماعی سهیم در آفرینش یک چنین جامعه ای علاقه داشته باشد.
او همچنین برداشتی از توازن در داخل جامعه داشت. نظریه ارگانیسم او که به مقایسه جوامع بشری با ارگانیسمهای زیستی می پرداخت، مهمترین مفهومش بود.
کنت نظامهای اجتماعی را بسان نظامهای ارگانیکی می انگاشت که درست به همان گونه ارگانیسمهای زیست شناختی کار می کنند. اما در حالی که زیست شناسی به بررسی ارگانیسم فردی می پردازد، جامعه شناسی باید ارگانیسم اجتماعی را بررسی کند.

از جمله قیاس هایی که کنت میان ارگانیسم های زیست شناختی و ارگانیسم های اجتماعی می دید، مقایسه ارگانیسم سلولها در سطح زیست شناختی با خانواده ها در جهان اجتماعی، مقایسه ارگانیسم بافتهای زیستی با طبقات و کاستهای اجتماعی و نیز مقایسه ارگانیسم اعضای بدن با شهرها و اجتماعات در جهان اجتماعی ، بود.

👤 هربرت اسپنسر
اسپنسر در راه انتظام بخشی به اندیشه کارکردی قدم برداشته است. او از دو زمینه فکری اصالت سود که به اندیشه داورینیسم اجتماعی انجامید و دیدگاه ارگانیستی که به طرح مبانی سازمانی و نظریه سیستم ها انجامید، متاثر بود.
او مدعی است که درک ساخت پدیده های اجتماعی بدون فهم واقعی کارکرد آنها بی معنی است و برای فهم چگونگی سازمان یابی و توسعه یک سازمان اجتماعی لازم است تا نیازهای آن فهمیده شود. از این رو اسپنسر جامعه شناسی است که به طور آشکارا به بحث درباره نیازهای کارکردی در تحلیل و تبیین پدیده های اجتماعی می پردازد.

👤 امیل دورکیم
دورکیم درباره ساختارها، کارکردها و رابطه شان با نیازهای جامعه، نظرهای گوناگونی را برحسب کارکردگرایی ساختاری مطرح کرد.
مهمترین کار دورکیم این بود که میان مفهوم " علت اجتماعی" و مفهوم "کارکرد اجتماعی" تمایز قایل بود. در بررسی علت های اجتماعی باید توجه کرد که یک ساختار معین چگونه بوجود آمده و چرا یک چنین صورتی به خود گرفته است. در بررسی کارکردهای اجتماعی باید توجه کرد که یک ساختار معین چه نیازی را برای یک نظام گسترده تر برآورده می سازد.


▫️ انواع کارکردگرایی ساختاری
مارک آبراهامسون(۱۹۷۸) سه نوع کارکردگرایی ساختاری را برمی شمارد که در ادامه به انها می پردازیم.

📍 کارکردگرایی فردگرایانه
تاکید این نوع کارکردگرایی ساختاری بر نیازهای کنشگران و انواع ساختارهای بزرگ مانند نهادهای اجتماعی و ارزشهای فرهنگی است که به عنوان پاسخ های کارکردی به این نیازها پدیدار می شوند.

📍 کارکردگرایی فیمابینی
تاکید این نوع از کارکردگرایی ساختاری بر روابط اجتماعی و مکانیسم هایی است که برای سازگاری با فشارهای موجود بر روابط اجتماعی وجود دارد.

📍 کارکردگرایی اجتماعی
تاکید این نوع از کارکردگرایی ساختاری بر ساختارهای اجتماعی و نهادهای اجتماعی پهن دامنه، روابط داخلی میان انها و تاثیرهای مقید کننده انها روی کنشگران است. رهیافت غالب جامعه شناسان هوادار کارکرد گرایی ساختاری، کارکردگرایی اجتماعی است.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology