ادامه از پست قبل👆👆👆

ادامه از پست قبل👆👆👆

با این حال سیستم سیاست‌گذاری، تحت فشارهایی که بالاتر برشمردم، در سطوح مختلف کوشیده است پاسخی به این دریافت (و به زعم من «سوء تفاهم») درباره‌ي «برابری» بدهد، و عطش دسترسی همگانی به «همه‌چیز» را فروبنشاند. مهم‌ترین پاسخ به این سوء تفاهم در باب «برابری»،‌ سست و سهل‌انگارانه و فرم‌گرا کردن بنیادین نظام‌های ارزشیابی بوده است که اتفاقا با استقبال عمومی روبرو شده است! در مدرسه‌ّها،‌ در دانشگاه‌ها،‌ در سایر آموزشگاه‌ها، در آزمون‌های ورودی موسسات، در اعطای مجوزهای حرفه‌ای، در انواع نظام‌های ارتقای حرفه‌ای مشاهده می‌شود که ارزشیابی، سهل‌انگارانه و با مسامحه انجام می‌شود تا «همگان» فرصت «برابر»شدن با «بالاترین رده‌ها» را داشته باشند! و چنین است که مدارک، ‌رتبه‌ها و مجوزها،‌ هیچ تضمینی به دست نمی‌دهد برای این که صاحبان این مدارک و ... قابلیت‌های متمایزی دارند، یا به طور سلسله‌مراتبی با ارتقای مدارک و مراتب‌شان یا داشتن مجوزها،‌ توان تولید خدمت‌شان افزایش می‌یابد، یا محصولاتی با کیفیت بالاتری به جامعه ارائه می‌دهند،‌ یا فرصت‌های رشد و توسعه‌ي بیشتری برای جامعه فراهم می‌کنند،‌ یا حتی فرصت‌های رشد بیش‌تری می‌توانند برای خودشان فراهم کنند.

پ.ن.۱. این که خود نظام‌های آموزشی ما در سطوح و جاهای مختلف نقص دارد، بحث دیگری است و حتما شایان توجه و بررسی است. من در این جا تمرکزم بر نظام‌های «سنجش و ارزشیابی» است که ندیده‌ام کسی از این منظر آن را تحلیل کرده باشد و سنجش و ارزیابی چنان که در متن گفته‌ام محدود به آموزش نمی‌شود، و عملکرد حرفه‌ای افراد نیز در موقعیت‌های شغلی ارزیابی می‌شود.
پ.ن۲. امیدوارم خواننده‌های این متن آن‌قدر هوشمند باشند که بدانند متن در دفاع از نابرابری نوشته نشده است. متن در تحلیل نظام ارزشیابی و نیز نقد بدفهمی و توهم درباره‌ي مفهوم برابری است که پیامد عملی‌اش را امروز می‌بینیم.

#جامعه

🌐رسانه، شمایید
👈اگر نظرتان را جلب کرد، با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxZ3dXAZ8P6lvw