از آزادی بیان دفاع می‌شه چون برای ابراز مخالفت لازمه.. پست بالا «هرم مخالفت» رو نشون می‌ده

از آزادی بیان دفاع می‌شه چون برای ابراز مخالفت لازمه.
ابراز مخالفت هم برای پیشرفت علم، اصلاح اشتباهات دولت، و مبارزه با فساد لازمه.

مخالفت می‌تونه به ۷ شکل بروز کنه، اما هر ۷ شکلش ارزش یکسان ندارند.
پست بالا «هرم مخالفت» رو نشون می‌ده.
https://t.me/Economics_and_Finance/571
هر چی از پایین هرم به بالا می‌ریم، رواج اون روش خاص کمتر می‌شه، اما صحت و مفید بودنش بیشتر می‌شه.

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

از پایین به بالا، «هرم مخالفت» رو بررسی کنیم:

یکم) Name-calling:
این وقتیه که با فحش و بد و بیراه ابراز مخالفت می‌کنیم. مثلا می‌گیم «خیلی احمقی». این رایج‌ترین و غلط‌ترین شکل بروز مخالفته.

دوم) Ad Hominem:
این همون برچسب زدن و انگ زدنه. مثلا می‌گیم، «فلانی لیبراله»، یا مثلا «طرف درس‌خونده انگلستانه»
در اینجا، به جای اینکه به موضوع بپردازیم، به گوینده پرداختیم.
در این شکل، هدف گزارش کردن یک حقیقت نیست، بلکه منحرف کردن توجه مخاطب‌ از موضوع به گوینده‌‌ موضوعه. لذا از القابی که در نظر مخاطب‌ بار منفی داره، استفاده می‌کنیم. مثلا وقتی می‌گیم انگلستان درس خونده، هدف‌مون مرور بیوگرافی طرف نیست، بلکه می‌خواهیم بار منفی «انگلیسی بودن» رو به اون فرد بچسبونیم.

بدین شکل ابراز مخالفت کردیم، ولی نه نسبت به محتوا بلکه نسبت به شخصیت و اعتبار گوینده.
بعد از فحش دادن، این شکل ابراز مخالفت نادرست‌ترین شکله.

سوم) Responding to Tone:
یعنی تمرکز بر لحن گوینده به جای محتوای صحبتش.
مثال: کسی به من اشکالی وارد کرده که واقعا هم وارد بوده. اما واکنش من این بوده که «نحوه صحبت کردن شما توهین آمیزه»، یعنی ابراز مخالفت کردم، ولی نه نسبت به محتوا، بلکه نسبت به لحن گوینده.
این شکل بهتر از شکلهای قبلیه، چرا که به شخصیت گوینده حمله نکردیم، منتها هنوز به محتوا نپرداختیم لذا به پیشرفتی هم منجر نمی‌شه.

چهارم) Contradiction:
این وقتیه که به جزییات حرف مورد مخالفت اعتنا نمی‌کنیم و صرفا موضع مخالف خودمون رو اعلام می‌کنیم.
مثال: کسی گفته که «قیمت انرژی باید شناور بشه تا با تورم، قیمت واقعی‌ش کم نشه». اگر بدین شکل ابراز مخالفت کنیم که «در اقتصاد ما دولت باید قیمت انرژی رو برای مردم ثابت نگه داره»، آنگاه ابراز مخالفت کرده‌ایم، اما با طرح کردن نظر خودمون، نه با تحلیل اونچه باهاش مخالفیم و توضیح علت مخالفت.
همینطور که معلومه، این شکل ابراز مخالفت به بدی سه روش قبل نیست. اما چون تحلیل و واکاوی درش نیست، باز به پیشرفتی منجر نمی‌شه.



پنجم) Counterargument:
این همون مثال نقض خودمونه.
مثال: طرح می‌شه که «آزاد گذاشتن نرخ بهره به تورم بالا منجر می‌شه». اگر بگیم «در آمریکا نرخ بهره آزاده ولی تورم بالا نیست» با این گزاره مخالفت کردیم، منتها با استفاده از مثال نقض.
بر عکس چهار شکل قبل، این شکل مخالفت فایده‌ داره، منتها مخالفت رو از این بهتر هم می‌شه ابراز کرد.

ششم) Refutation:
این زمانیه‌ که گزاره‌های مورد مخالفت رو ردیف می‌کنیم، و توضیح می‌دیم که چه اشکالی درشون می‌بینیم. لازمه این نوع ابراز مخالفت نقل قول کردنه.

اگر تحلیل من بر مصاحبه آقای دکتر همتی رو دیده باشید، از این شکل استفاده کرده‌ام.
https://t.me/Economics_and_Finance/545

نقد من بر مصاحبه آقای دکتر سرقینی تلفیقی از شکل ششم و هفتم بود.
https://t.me/Economics_and_Finance/557

هفتم) Refuting the Central Point:
یعنی استدلال علیه نکته اصلی، نه حواشی.
یک گزاره مورد انتقاد، مقدمات و مثالهایی خواهد داشت. در این مقدمات و مثالها، ممکنه اشتباهاتی باشه، لیکن اشتباهات جوری باشند که ناقض مدعای اصلی و محوری نباشند.
در روش هفتم، نه تنها مخالفت مستدل و منطقی ابراز می‌شه، بلکه بجای پرداختن به اِشکالات تک تک گزاره‌ها و مثالها، فقط بر نکته محوری و اصلی تمرکز می‌شه.
مثال: در ابتدای این پست نوشتم: «از آزادی بیان دفاع می‌شه چون ... ». می‌شه با این جمله مخالفت کرد چون بهتر بود گفته می‌شد «یکی از دلایل دفاع از آزادی بیان ... »
این اشکال درسته، اما ناقض نکته محوری و اصلی این پست نیست. پس در واقع