❇️ داستان اقتصاد ژاپن

❇️ داستان اقتصاد ژاپن

🔻 پس از به پایان اشغال ژاپن توسط نیروهای متفقین، رشد حقیقی تولید ناخالص ملی در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۵۲ تا ۱۹۷۱ به متوسط سالانه ۹ و ۶ دهم درصد می‌رسید. از ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۱ این رشد همچنان چشم‌گیر باقی ماند، اما از مهیج‌بودنش کاسته شده، به متوسط سالانه چهار درصد رسید. در طول باقی سال‌های دهه‌ی ۱۹۹۰ و سال‌های دهه‌ی نخست قرن بیست‌و‌یکم اما ماجرا متفاوت بود. از ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۳، رشد اقتصادی حقیقی به صورت میانگین، سالانه ۱ و ۲ دهم درصد بود. چه شد که ژاپن توانست برای مدتی طولانی با سرعتی چونان رشد کند و چه شده است که آن کندی رشدی که از پی آمد بیش از یک دهه به طول انجامید؟

🔻 عوامل مختلفی هستند که در رشد سریع اقتصادی ژاپن نقش ایفا می‌کنند، از جمله نقطه‌ِ شروع این رشد. جنگ جهانی دوم اقتصاد ژاپن را نابود کرد، میلیون‌ها نفر از مردمان‌ش را به کام مرگ فرستاد و بیش از چهل درصد از حجم سرمایه‌ش را نابود کرد. از آن‌جا که چنین حجم عظیمی از سرمایه‌ی ژاپن از دست رفته بود، نرخ بازده سرمایه بالا بود و مردم برای سرمایه‌گذاری و انباشت سرمایه‌ی بیشتر انگیزه‌های قدرت‌مند داشتند. این طبعاً به افزایش نرخ رشد انجامید. اما این امر به تنهایی نمی‌تواند توضیح بدهد چگونه نرخ رشد ژاپن برای مدتی چنان طولانی بالا باقی ماند؛ کشور‌های دیگری بودند که سرمایه‌ای حتی کم‌تر از ژاپن داشتند، اما در جذب سرمایه‌ِی بیشتر و در روند رشد ناموفق بودند.

🔻 سطح پایین امتیاز‌جویی هم به ژاپن کمک کرد. امتیاز‌جویی هنگامی رخ می‌دهد که گروه‌های صاحب منافع خاص تلاش کند از دولت امتیاز‌های ویژه احراز کند. از آن‌جا که عایدی صاحبان منافع خاص در مقایسه با ضرری که جامعه متقبل می‌شود، مقدار کوچکی است، در چنین شرایطی نرخ رشد اقتصادی پایین‌تر خواهد شد. منکور اولسن در کتاب‌ش «صعود و سقوط ملت‌ها» توضیح می‌دهد چگونه منازعات بزرگی چون جنگ جهانی دوم سنگر گروه‌های صاحب منافع خاص را می‌شکند و چطور این امر به بهبودی نرخ رشد اقتصادی کمک می‌کند. گروه‌ها برای سامان‌یابی دوباره و آغاز به امتیاز‌جویی زمان نیاز دارند، و در این بین، اقتصاد با سرعتی بیشتر رشد خواهد کرد. هرچه گروه‌های صاحبان منافع خاص بیشتری موفق به کسب امتیاز ویژه‌ی مطلوب‌شان شوند، از نرخ رشد کاسته می‌شود. اولسن کسر بزرگی از عملکردِ سال‌های پس از جنگ ژاپن و دیگر کشور‌های جبهه‌ی متحدین را به فروپاشی این گروه‌های صاحب منافع خاص نسبت می‌دهد.

🔻 ژاپن‌ از خلال نرخ بالای پس‌اندا‌ز‌های داخلی بود که سرمایه‌‌گذاری‌ها و انباشت سرمایه‌ش را پشتیبانی مالی کرد. پس‌انداز ناخالص خصوصی از ۱۶ و نیم درصدِ تولید ناخالص داخلی در فاصله‌ی‌ِ سال‌های ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۴ به ۳۱ و ۹ دهم دصد در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ افزایش یافت. در مقام مقایسه در ایالات متحده پس‌انداز ناخالص خصوصی در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۱ به طور میانگین ۱۵ و ۸ دهم درصد تولید ناخالص داخلی بود. دولت ژاپن، به واسطه‌ِ مالیات‌نبستن بر پس‌انداز‌ها، پس‌انداز کردن را تشویق می‌کرد. قانون مالیات به عایدی حاصل از درآمدِ بخشی از پس‌انداز‌ها که در برنامه‌های پس‌اندازی کارفرمایان انباشته می‌شدند، بخشودگی مالیاتی عطا می‌کرد. به علاوه، سودِ حاصل از سیزده هزار دلارِ نخست انباشت‌شده در حساب‌های پس‌انداز پستی، معاف از مالیات می‌بودند و بسیاری از مردم چندین و چند حسابِ این‌چنینی داشتند.
بنجامین پاول

کانال ایده های سرمایه گذاری و تجارت؛
T.me/Geconomy