نگاهی به مبانی اقتصاد اسلامی و نرخ بهره از منظر اسلام:

نگاهی به مبانی اقتصاد اسلامی و نرخ بهره از منظر اسلام:

نظام های اقتصادی جهان مجموعا به دو دسته کلی تقسیم می شوند :
۱-نظام اقتصادی لیبرالیسم (اقتصاد بازار یا سرمایه داری) که اصالت را به فرد می دهند و با شعار " هر فرد به میزان توانش و به مقدار تلاشش" به این معنی که هر فرد باید به میزان توانش کار کند و به میزان تلاشی که انجام داده از تولیدات و رفاه بهره مند بشود.در حقیقت شیرازه این نظام براین اصل قرار دارد که چنانچه آحاد افراد جامعه در پی حداکثر کردن رفاه و سود خود باشند از آنجا که جامعه هم متشکل از مجموعه این افراد است لذا رفاه و سود جامعه هم حداکثر خواهد شد یا اصطلاحا بهینه می شود. در این نظام دولتها به جز سه مورد ( دفاع از کشور در برابر دشمن خارجی ، قضا و امنیت داخلی و تولید کالا و خدمات عمومی که بخش خصوصی انگیزه ای برای ان ندارد مثل پلها و جاده ها و ... )حق دخالت در امور اقتصادی نداشته و تعادل کلان و خرد اقتصادی بواسطه نیروهای عرضه وتقاضا تامین می شود که اشاره به همان دست نامرئی آدام اسمیت ( پدر علم اقتصاد) دارد.

۲-قطب دیگر نظامهای اقتصادی نظام اقتصادی سوسیالیسم است که برعکس نظام لیبرالیسم اصالت را به جمع داده و تحت تاثیر اندیشه های کارل مارکس است . اصل زیربنایی این نظام این است که اگر همه افراد جامعه به دنبال تامین منافع جامعه باشند آنگاه با تامین منافع جامعه منافع آحاد افراد جامعه نیز تامین خواهد شد . نظام کمونیستی ثمره نظام سوسیالیسم است و با شعار ؛ هرکس به اندازه توانش و به میزان نیازش پا به عرصه مکاتب فکری گذاشت لکن به دلیل ظالمانه بودن خطوط فکری آن که از شعارش هم هویداست( هرکسی به اندازه توانش باید کار کند اما تنها به میزان نیازش باید از تولیدات و درآمدها سهیم باشد و مصرف کند ) نتوانست زیاد دوام بیاورد و با فروپاشی شوروی این نظام هم تاحدود زیادی از مکاتب اقتصادی جهان حذف شد .
نظام سوسیالیسم بنا به ساختار آن بشدت طرفدار اقتصاد دولتی است و هرگونه سهم خواهی بخش خصوصی را نفی می کند.
حد وسط این دو نظام ، اقتصاد کینزینی است که هم طرفدار اقتصاد آزاد است و هم از دخالت دولت در زمانی که دست نامرئی اسمیت توانایی تنظیم بازار و برگشت آن به تعادل را نداشته باشد حمایت می کند . نظیر زمانی که انحصار غیر طبیعی و رانتهای سیاسی دامن گیر اقتصاد شود.

۳- اقتصاد اسلامی؛
این نظام حدفاصل بین نظامهای سوسیالیسم و لیبرالیسم قرار دارد و در واقع شباهتهای زیادی در تئوری به اقتصاد کینزین دارد چراکه اصالت را هم به فرد و هم به جامعه می دهد.
اگرچه که باید متذکر شوم نظام اقتصادی به آن معنا در اسلام وجود ندارد بنا به دلایلی نظیر تحمیل جنگهای مختلف‌علیه اسلام. و در حقیقت انچه که امروز تحت نام اقتصاد اسلامی از آن یاد می شود حاصل جمعبندی آیات قرآن و روایات و احادیث معصومین (ع) و نیز تفسیر و توضیح فلاسفه و دانشمندان بعد از اسلام نظیر ابن خلدون( که برخیها به وی لقب پدر اقتصاد اسلامی داده اند) و ابن سینا و در عصر معاصر توسط شهید استاد مطهری و شهید امام موسی صدر می باشد .
یکی از کشمکشها در اقتصاد اسلامی مبحث بانکداری بدون ربا و تئوری نرخ بهره است. خیلی از فقهای اسلام بر اساس آیات قرآن مجید به شدت معتقد به تحریم ربا تحت هر شرایطی هستند
در حالیکه برخی دیگر بنا به دلایل زیر وضع نرخی از بهره بر وامهای پرداختی را بلا اشکال میدانند:
۱- امساک از مصرف؛ به این دلیل که فرد قرض دهنده به جهت قرض دادن به شخص مقروض در واقع از مصرف کالا و خدمات برای مدتی محروم گشته و دچار کاهش رفاه می گردد
۲- تورم؛ به این دلیل که نرخ تورم سبب کاهش ارزش پول در طی زمان می شود و در واقع پول امروز ارزش و قدرت خرید بیشتری نسبت به سال آینده دارد.

بر اساس مبانی اقتصاد غرب نیز نرخ بهره باید با نرخ تورم برابر باشد و اینکه امروزه در اقتصاد غرب شاهد نرخهای بهره زیر ۱درصد هستیم به دلیل پایین بودن تورم آنهاست.

@eghtesadegolestan