نظریات پولی اولیه پساکینزی که به آنها «مکتب بانکی» هم گفته میشود، در دهه ۱۸۳۰ و ۱۸۴۰ توسط افرادی چون «جان فولارتون» و «توماس توک»

نظریات پولی اولیه پساکینزی که به آنها " مکتب بانکی " هم گفته میشود، در دهه 1830 و 1840 توسط افرادی چون " جان فولارتون " و " توماس توک " مطرح گردید

آنها خود را در مقابل مکتب پولیون میدانستند و معتقد بودند " میزان اسکناس های در گردش را میتوان با فرآیندهای عادی بانکداری رقابتی کنترل کرد و اگر الزامات رعایت شوند این میزان در بازه زمانی کوتاه فراتر از نیاز فضایی تجاری نخواهی رفت"

آنها با الزام وجود پشتوانه طلا در بانک مرکزی به ازای اسکناس های چاپ شده مخالف بودند