نظریه درونزایی پولی و تفاوت میان پول مخلوق بانکهای تجاری و بانک مرکزی

نظریه درونزایی پولی و تفاوت میان پول مخلوق بانکهای تجاری و بانک مرکزی

معنای دقیق درونزایی پول برخی اوقات روشن نیست. در واقع، این اصطلاح به اشکال مختلف و معانی مختلف به کار رفته است. در حالیکه، افقی‌گرایان به درونزایی پول اعتباری(پول مخلوق بانکهای تجاری) می‌پردازند، ساختارگرایان درونزایی پول بانک مرکزی(پول مخلوق بانک مرکزی) را بررسی می‌کنند.

در نتیجه، افقی‌گرایان ادعا می‌کنند که پول همیشه درونزا است و وابسته به رابطۀ بدهی بین بانک‌ها و استقراض‌کنندگان از بانک‌ها است: چون بانک‌ها همیشه مایلند که به افراد دارای با اعتبار اخذ تسهیلات، وام اعطا نمایند ، پول همیشه، صرف‌نظر از دورۀ تاریخی یا نوآوری‌های مالی، درونزا است.

طرفداران نظریه چرخه پولی نیز همین نظر را دارند. لووا این استدلال را به صورت خلاصه مطرح کرده است. «درونزایی به نهادها ارتباطی ندارد، بلکه ضرورتی منطقی است». به عبارت دیگر، پول همیشه، صرف‌نظر از تمهیدات نهادی، درونزا است.

به گفتۀ لووا ، «مساعده یا عدم همراهی، مدیریت بدهی(تعهدات) یا فقدان آن، نوآوری مای یا فقدان آن در قیاس با ارتباط علی حیاتی بین خلق بدهی و بهره مندی از ان به عنوان ابزار پرداخت، تنها پدیده‌ای درجه دوم هستند». از این رو، این موضوع مهم نیست که آیا بانک‌های مرکزی به نیازهای بانک‌ها برای پول مخلوق خود، پاسخ می‌دهند یا خیر: پول طبیعتاً درونزا است، چون حاصل دنبالۀ رویدادهای منطقی است که رابطۀ بدهی بین بانک‌ها و استقراض‌کنندگان ایجاد می‌کند.

از سوی دیگر، ساختارگرایان در واقع درونزایی پول را تنها به اقدامات بانک مرکزی مرتبط دانستند. به این معنا، آنها مسیر بحث را از پول اعتباری و ماهیت بدهی‌مانند پول بانکی خارج کردند و به سراغ پول مخلوق بانک مرکزی رفتند. بر این اساس، پول تنها در صورتی درونزا است که بانک مرکزی به نیازهای بانک‌های تجاری پاسخ دهد. وقتی بانک مرکزی از پاسخ به این نیازها خودداری می‌کند، پول برونزا باقی میماند.

راکون و رزی (2013) این موضوع را دیدگاه تکاملی دربارۀ پول نامیدند؛ برای مشاهدۀ نظرات طرفداران این دیدگاه، نگاه کنید به چیک، 1986 و نیگل، 1991). مینسکی(1982)، پالی (1996) و پولین (1996) اظهار کرده‌اند که پول هم درونزا و هم برونزا است.

اساساً، افقی‌گرایان و ساختارگرایان نقطۀ مقابل یکدیگر در بحث دربارۀ درونزایی هستند: رابطۀ بین بانک‌ها و استقراض‌کنندگان‌شان از یک سو و رابط بین بانک‌ها و بانک مرکزی از سوی دیگر. در واقع، به گفت مونووشین (2006)، درونزایی پول باید شامل بررسی هر دو عنصر باشد.

دست آخر، افقی‌گرایان و ساختارگرایان هر دو واقعاً به استدلالی مشابه می‌رسند: صرف‌نظر از نوع پول (پول اعتباری مخلوق بانکی یا پول مخلوق بانک مرکزی)، عرضۀ هریک از این پول‌ها به تقاضا برای آن پاسخ می‌دهد.

بنابراین، افقی‌گرایان و ساختارگرایان با استدلالی مشابه با مسائل مختلفی می‌پردازند. همچنین، افقی‌گرایان و ساختارگرایان تا حد زیادی با این تصور موافقتند که پول اعتباری و پول بانک مرکزی درونزا هستند و فرق اصلی بین این دو رویکرد در واقع میزان درونزایی این دو شکل پول است.

در واقع، افقی‌گرایان معتقدند که در هر دو حالت، عرضۀ پول کاملاً درونزا است، در حالیکه ساختارگرایان معتقدند که عرضۀ پول برخی اوقات کاملاً درونزا نیست که پیامدهای مهمی در جهان واقعی دارد.