فشار درهمی.. تقریبا همه ابزار رسانه‌ای خزانه داری یکپارچه در کنار این فشار همه جانبه هستند

فشار درهمي

محاذي ورود سپاه به فهرست تروريستي آمريكا، فشار شديد، عجيب و با انگيزه هاي كاملا غير اقتصادي از طرف خزانه داري آمريكا روي نرخ برابري جفت ارز ريال ايران-درهم امارات آمده. تقريبا همه ابزار رسانه اي خزانه داري يكپارچه در كنار اين فشار همه جانبه هستند. براي تكميل چارچوب تحليل نكات زير قابل ارائه است:

1️⃣اگر چه همه تلاش آن است كه اين افزايش به وجوه اقتصادي تروريستي اعلام شدن سپاه اسناد شود، ولي واقعا و در صحنه عمل اين اقدام هيچ اثر اقتصادي اي بيش از تحريم كاتسا ندارد. در واقع منطق مخرب اشاعه تحريم كاتسا انتهاي توان تحريمي اي بود كه خزانه داري مي توانست به نمايش بگذارد. اين كه يك تحريم قبلي در قالب وضعيتي جديد باز بسته بندي مي شود و وحشت آن به اگر چه به زور و ضرب فشار در دبي) مجددا به افكارعمومي ايران فروخته مي شود، نشانه ضعف ما در توضيح اين موارد( اگر چه واضح و بديهي) به افكار عمومي است.

2️⃣آمريكايي ها مي دانند كه بر سر اينده حضور مالي ايران در عراق جنگ بزرگي بين بانك مركزي ايران و خزانه داري آمريكا در جريان است و بانك مركزي ايران( ولو ميلي متر به ميلي متر) در حال پيشرفت در اين جبهه است. ان ها به خوبي مطلعند كه بافت مالي عراق به نحوي است كه بعد از استقرار بخشي از نظام تسويه بين المللي ايران روي دينار عراق، درهم امارات هيچ نقش محوري اي در ساخت مالي ايران نخواهد داشت و ضمنا اين نقش تازه دينار عراق با تحريم هم قابل محدود سازي نيست.


3️⃣آمريكايي ها مي دانند، بانك مركزي با تاسيس بازار متشكل ارزي، خيز بلندي به سمت تغيير روش محاسبه نرخ ارز در بازار برداشته و زود يا دير، مرجعيت درهم در نرخ گذاري هم كم رنگ خواهد شد.

4️⃣همه اين وقايع طرف آمريكايي را به اين نتيجه مي رساند كه در استفاده حداكثري از درهم براي فشار بر ريال لحظه اي نبايد عقب بنشينند چون زمان بنفع آنها نيست.


5️⃣در چنين وضعيتي توصيه مداخله صرف از طريق افزايش نرخ بازار ساز در صرافي هاي بانكي و تزريق دلار در تهران لزوما پكيج كاملي نيست. در برنامه فعلي به وضوح درصد و سرعت تغيير قيمت در هرات و دبي سريعتر و جلوتر از تهران است چرا كه جنس فشار از خارج به داخل است.


6️⃣از همه اينها مهمتر ان كه اساسا ادامه برنامه جاري آمريكايي ها ( فشار مصنوعي روي درهم) آن تا اين حد بدون ارتباط با واقعيات اقتصادي نمي تواند بلند مدت باشد. بيش از ان كه با يك كش و قوس برآمده از واقعيات اقتصادي مواجه باشيم با يك جنگ روايت ها مواجهيم.