@Desdoniva عباس دادجوی توکلی ارتباط با ادمین دکترای اقتصاد پولی
عملیات بازار باز چیست؟
عملیات بازار باز چیست؟
از دهه 1980 بانکهای مرکزی دریافتند هدفگذاری بر روی " کلیت های پولی " بدلیل قدرت خلق پول بانکها تقریبا ناکارآمد بوده و به هدفگذاری بر روی " نرخ بهره سیاستی " و سرایت آن به سایر نرخ های بهره بازار روی آوردند
البته با بروز بحران مالی دهه اخیر می توان اذعان نمود هدفگذاری همزمان " کلیت های پولی و نرخ بهره " در دستور کار بانکهای مرکزی قرار گرفته و بانکهای مرکزی میتوانند با عملیات بازار باز همزمان هم نرخ های بهره را رصد نموده و هم تا "حدودی" ذخائر بانکی را کنترل نمایند
عملیات بازار باز در آمریکا با چه مکانیزمی صورت میگیرد؟
مؤسسات سپردهپذیر در پایان یک دورۀ مشخص، معمولاً در پایان روز، باید به محاسبۀ این بپردازند که با توجه به موجودی خود، چه میزان ذخایر باید نزد بانک مرکزی نگهدارند. سطح این بایستگی بستگی دارد به نرخ ذخایر قانونی و سپردههای دیداری لازم به نگهداری نزد بانک مرکزی برای انجام عملیات تسویه (کلرینگ). پس از انجام این محاسبه برخی مؤسسات بسته به میزان مساعد بودن وضعیت اعتباری خود ممکن است کمبود شناسایی کرده و برخی مازاد داشته باشند. یک بازار خصوصی بینبانکی برای وامدهی این ذخایر وجود دارد که این وامدهی و وامگیری در آن بهصورت شبانه صورت میپذیرد. نرخ بهره این منابع به «نرخ منابع فدرال» موسوم است که کوتاهمدتترین و حساسترین نرخ بهره در بازار پول است. این نرخ همان نرخ هدف بانک مرکزی بهعنوان هدف ابزاری در اجرای سیاست پولی است. در حقیقت فدرال رزرو سیاست پولی خود را از طریق تنظیم این نرخ به انجام میرساند.
چنانچه بانک مرکزی بخواهد اقدام به اجرای سیاست انبساطی کرده و طرف تقاضا را تحریک کند با کاهش دادن این نرخ انگیزۀ وامگیری را تقویت میکند و برای کنترل اقتصاد در برابر تورم نیز این نرخ را افزایش میدهد.
اما تغییر این نرخ چگونه اتفاق میافتد؟ برای این کار بانک مرکزی اقدام به خرید یا فروش اوراق بهادار (در رأس آنها اوراق قرضۀ خزانهداری) در تعامل با بانکها میکند. برای کاستن از نرخ بهره بانک مرکزی باید ذخایر بانکها را افزایش دهد تا این مازاد ذخایر باعث شود نرخ بهره این ذخایر در بازار بینبانکی سقوط کند. برای این منظور بانک مرکزی اقدام به خرید اوراق قرضۀ در اختیار بانکها میکند. او برای این کار قیمتی بالاتر از قیمت رایج این اوراق به بانکها پیشنهاد میکند (بهعنوان قیمت پایه) و بانکها نیز وارد فراخوان مناقصه شده تا اوراق قرضۀ خود را بر اساس پیشنهاد رقابتی و انجام مناقصه به بانک مرکزی فروخته و در ازای آن ذخایر دریافت کنند. در اینجا ذخایر بانکها افزایش یافته و آنها توان وامدهی بیشتری مییابند که کاملاً متناسب است با هدف فدرال رزرو در انبساط پولی. اما هدف اصلی فدرال رزرو عبارت است از افزایش ذخایر بهمنظور افت نرخ منابع فدرال در بازار بینبانکی. حالت عکس رخدادهای فوق در صورت تمایل به اجرای سیاست انقباضی (افزایش نرخ بهره) صادق است
زمانی که نرخ هدف فدرال رزرو در بازار به دست آمد باز هم فدرال رزرو از ثبات این نرخ حمایت میکند. در صورت وجود مازاد خالص در ذخایر بانکها گرایش به کاهش در نرخ منابع فدرال در بازار بینبانکی پدید میآید که بانک مرکزی وارد عمل شده و با سیاست فروش اوراق قرضه سعی میکند این ذخایر مازاد را جذب کند. در حالت کمبود ذخایر نیز بانک مرکزی برای حفظ نرخ بهره مبادرت به خرید اوراق و عرضۀ ذخایر میکند .بانک مرکزی بهاینعلت اقدام به هدفگیری نرخ منابع فدرال در بازار بینبانکی میکند که این نرخ مستقیماً تمامینرخهای بهره در اقتصاد را تحتالشعاع قرار میدهد.
نرخ منابع فدرال در وامهای شبانه بینبانکی، که تابع فراهم بودن ذخایر بانکی و دسترسی بانکها به ذخایر است، نمودی از وضعیت دسترسی به اعتبار در کل اقتصاد محسوب میشود. بنابراین بانک مرکزی هدف خود در تأثیرگذاری بر نرخ بهره در اقتصاد را نه از طریق تأثیر بر نرخ بهره در تمامیانواع بازارها با نرخهای مختلف، بلکه صرفاً از طریق تأثیر بر نرخ منابع فدرال پیگیری میکند با علم به اینکه این نرخ نقش خط دهنده به تمامینرخهای بهره موجود در اقتصاد را ایفا میکند.
کلیۀ معاملات بانک مرکزی در عملیات بازار باز از طریق مزایده و مناقصه پس از تعیین یک قیمت پایه انجام میشود. درواقع اصول حرفهای ایجاب میکند که بانک مرکزی در انتخاب طرف معامله در خرید یا فروش اوراق بر اساس میل مجریان خود تصمیم نگیرد بلکه این انتخاب از دل یک بازار کاملاً باز و بر اساس رقابت قیمتی صورت میپذیرد.
علت نامگذاری این سیاست به عملیات بازار باز نیز همین مطلب است