نخستین کانال تخصصی روابط بینالملل - معرفی کتاب و مقاله - اطلاعرسانی برنامههای تخصصی و همایشها - تحلیل و تفسیر آخرین تحولات منطقهای و جهانی - ارائهی تحلیلهای مرتبط با تحولات روز مطالب مندرج، تنها «بازتاب» اخبار است نه نظر گردانندگان کانال.
کتاب خاطرات منتشر شد.. داخل اتاق فقط یک میز و دو صندلی قرار داشت
http://d279m997dpfwgl.cloudfront.net/wp/2018/09/IMG_5855-1000x666.jpg
#معرفی_کتاب
#ویژه
📚 کتاب خاطرات #جان_کری منتشر شد
«جان کری»، وزیر پیشین امور خارجه #آمریکا در کتاب جدیدش بهنام Every Day is Extra (هر روز موهبتی دیگر است) به شرح ماجرای زندگی خودش از زمانی که فرزند یک دیپلمات بوده تا پایان دوران تصدی در وزارت خارجه آمریکا پرداخته است.
«کری» فصل هجدهم این کتاب را به خاطراتش از مذاکرات هستهای با ایران اختصاص داده است.
وزیر خارجه پیشین آمریکا در کتاب خاطراتش به شرح جزئیات اولین دیدارش با وزیر خارجه ایران پرداخته و نقش یک عمانی را در پیشبرد مذاکرات هستهای توضیح داده است.
جواد #ظریف، وزیر امور خارجه #ایران از در اتاقی کوچک و بیپنجره که کنار سالن شورای امنیت سازمان ملل قرار داشت و بهزحمت بزرگتر از انباریهای داخل خانه بود رد شد. داخل اتاق فقط یک میز و دو صندلی قرار داشت. با هماهنگیهای قبلی، من از دری در آن سو وارد شده و آنجا منتظر بودم. این اولین دیداری بود که در 40 سال گذشته میان یک وزیر خارجه آمریکا و وزیر خارجه ایران انجام میشد.
ارزیابیهای متحدان ما، از جمله #اسرائیل و کارشناسان خودمان این بود که ایران با شتاب در حال حرکت بهسمت توانمندی سلاح هستهای بود. هیچ کس شکی نداشت که آنها در آن زمان به توانمندی چرخه سوخت هستهای دست پیدا کرده بودند. ایران از 164 سانتریفیوژی که در روزهای اولیه دولت جورج دبلیو بوش برای غنیسازی اورانیوم میچرخاند، تا سال 2011 خودش را به جایی رسانده بود که میان 27000 سانتریفیوژ مستقر خود، 19000 دستگاه سانتریفیوژ را مورد استفاده قرار میداد.ایرانیها مقادیر کافی اورانیوم غنیشده ذخیره کرده بودند که در صورت گریز هستهای برای ساخت 8 تا 10 بمب کافی بود. آنها چند ماه با راهاندازی یک رآکتور پلوتونیوم که قادر به تولید مقادیر کافی پلوتونیوم درجه تسلیحاتی برای ساخت بمبهای بیشتر بود، فاصله داشتند. ارزیابی کارشناسان ما این بود که ایران میتواند ظرف دو تا 3 ماه بهسمت ساخت یک بمب گریز بزند.
مسئله دیگری که به همین اندازه بدشگون بود این بود که بسیاری از قویترین متحدان ما در منطقه، فعالانه با ایالات متحده لابی میکردند تا تأسیسات هستهای ایران را بمباران کنیم. سالها بود که نخستوزیران، پادشاهان و رؤسای جمهور در منطقه همه در این باره بحث میکردند که ایالات متحده باید [علیه ایران] حملات پیشگیرانه انجام دهد.
رفتار ایران در منطقه، این دورنمای هستهای را بسیار پیچیده میکرد. ایران، موشک آزمایش میکرد؛ از حزبالله که سازمانی در فهرستی سازمانهای تروریستی بود حمایت میکرد؛ در عراق دخالت میکرد و با حمایت از منازعات داخلی در یمن، عربستان سعودی را تهدید میکرد، در واقع، مخاطرات بالا بودند.
معتقد بودیم اگر ایالات متحده میخواهد برنامه هستهای ایران را بهنحو مناسب مهار کند و از وارد شدن به جنگی یکجانبه در خاورمیانه جلوگیری کند، لازم است تمامی چارههای دیپلماسی را امتحان کند. طی این سالها آموخته بودیم که آمریکا و ارزشهایی که ما نمادش هستیم، هنگامی قدرتمندتر میشوند که صبوری و بلوغ خرج دهیم و ائتلافی وسیع در حمایت از خودمان ایجاد میکنیم، این همان کاری است که "جورج اچ. دبلیو بوش" هنگام جنگ #خلیج_فارس انجام داد و همان کاری است که ما هنگام تدوین راهبردی برای غلبه بر داعش انجام دادیم. ما از رفتارهای تهاجمی ایران در منطقه آگاه بودیم، دقیقاً به همین علت بود که آنها را بابت فعالیتهای موشکی، نقض حقوق بشر و قاچاق سلاح تحریم کرده بودیم.
وقتی که من و ظریف در آن اتاق کوچک سازمان ملل نشستیم تا اولین گفتوگویمان را آغاز کنیم، این واقعیت مبرهن را در گوشه ذهنم داشتم. قرار بود آن نشست یک مکالمه مختصر باشد. من و جواد در آن اتاق کوچکی که اندازه کمد بود نزدیک به نیم ساعت صحبت کردیم. درباره او، تا آنجا که میشد از دوستان و همکارانی که با او در سازمان ملل کار کرده بودند کسب اطلاع کرده بودم. مشخص بود که او هم همین کار را کرده بود، چون به همکاری من با عمانیها و سایر مراوداتم در منطقه اشاره میکرد. تسلط جواد به ضربالمثلهای زبان انگلیسی بهسرعت توجهم را جلب کرد. تحصیلاتش در آمریکا و سالهایی که نماینده دائم ایران در سازمان ملل بود باعث شده بود آشنایی زیادی با سیاست در آمریکا داشته باشد، کتابخوانده، تحصیلکرده و باهوش بود، سخنگویی فصیح و متعهد هم برای رژیم ایران بود که بر سر این، اختلافات بسیار بنیادین داشتیم.
📖 متن کامل کتاب خاطرات جان کری را از اینجا دریافت کنید:
🔗 https://t.me/InternationalRel/18897