نخستین کانال تخصصی روابط بینالملل - معرفی کتاب و مقاله - اطلاعرسانی برنامههای تخصصی و همایشها - تحلیل و تفسیر آخرین تحولات منطقهای و جهانی - ارائهی تحلیلهای مرتبط با تحولات روز مطالب مندرج، تنها «بازتاب» اخبار است نه نظر گردانندگان کانال.
✍🏻: «اختیارات جان و ضعفهایش» _ بخش (۱) …
✍🏻#تحلیل: «اختیارات جان #بولتون و ضعفهایش»_ بخش (1)
#رضا_نصری
در نظام سیاسی-حقوقی #آمریکا، «مشاور امنیت ملی» اختیارات متغییری دارد؛ به این معنی که میزانِ قدرت و دامنهٔ اختیارات او بستگی به رویکرد رئيسجمهور حاکم نسبت به سیاست خارجه و شخصیت خود فرد (خود مشاور) دارد. در دولتهای مختلف آمریکا تاثیر «مشاور امنیت ملی» بر روند تصمیمسازی در حوزهٔ سیاست خارجه بسیار متفاوت بوده است. در برخی دورهها - مانند دورهٔ ریچارد نیکسون که «هنری کیسینجر» مشاور امنیت ملی بود یا در دورهٔ جورج #بوش دوم که «کاندالیسا #رایس» این مسئولیت را برعهده داشت - پُست مشاور امنیت ملی به تاثیرگذارترین مقام در حوزه سیاست خارجهٔ آمریکا تبدیل شده بود؛ حال اینکه در برخی دورهها - مانند دورهٔ باراک #اوباما - حتی اسم و نام خانوادگیِ مشاور در یادها نمانده است.
در واقع، به صورت کُلی میتوان گفت اگر رئيسجمهور تمایل داشته باشد «سیاست خارجه» را در دست خود بگیرد، یا اگر قصد داشته باشد پروژهٔ مشخصی را به سلیقهٔ خود در صحنهٔ بینالمللی دنبال کند، یا اگر نگاهی «ایدئولوژیک» و مکتبی به جایگاه آمریکا و سیاست بینالملل داشته باشد، پُست مشاور امنیت ملی اهمیت مضاعفی مییاد و عملاً «کاخ سفید» به کانون تصمیمگیری و مرکز ثقل سیاستگذاری در سیاست خارجه تبدیل میشود. از سوی دیگر، اگر رئيسجمهور اولویتهایی غیر از سیاست خارجه داشته باشد، یا رویکرد او نسبت به سیاست خارجه بار ایدئولوژیک کمتری داشته باشد، معمولاً «وزارت امور خارجه» و دستگاه دیپلماسی کلاسیک کشور نقش تعیینکنندهتری پیدا میکند.
در هر حال، مشاور امنیت ملی - جدا از اختیارات قانونی خود - میتواند از وزن بسیار بالایی برخوردار شود. «مشاور امنیت ملی» - همانطور که از اسماش پیداست - هم به رئيسجمهور مشاوره میدهد و به دلیل نزدیکی فیزیکی به او (در مجاورت دفتر رئيسجمهور در کاخ سفید) دسترسی و قدرت نفوذ بالایی در روند تصمیمگیری او دارد؛ هم مسئول ایجاد هماهنگی میان نهادها و سازمانهای مختلف درون حکومتی در حوزه سیاست خارجه است؛ هم مسئول نظارت بر حُسن اجرای سیاستهای ابلاغی است؛ و هم میتواند در کسوت سخنگو ظاهر شود و عملاً «تصویر و صدا»ی دولت متبوع خود گردد.
معمولاً وقتی رئيسجمهور یک مشاور امنیت ملیِ مقتدر و قوی انتخاب میکند و کانون تصمیمگیری را عملاً به کاخ سفید منتقل میکند، وزیر امور خارجه به سایه میرود. در واقع، معمولاً رقیب اصلی مشاور امنیت ملی در حوزهٔ سیاستگذاری - بیش از اینکه وزیر خارجه باشد - «وزیر دفاع» است. به بیان دیگر، فردی که در ساختار سیاست خارجه و امنیت ملی آمریکا معمولاً میتواند عملکرد مشاور را «تعدیل» کند یا «تغییر» دهد، رئيس پنتاگون، یا همان وزیر دفاع است. البته، چنانچه استفاده از نیروی نظامی و توسل به زور در زمره برنامههای مشاور باشد، نقش وزیر دفاع باز مهمتر میشود.
حال، با انتصاب جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی دولت ترامپ، میتوان انتظار داشت دینامسیم جدیدی در ساختار سیاست خارجه این کشور برقرار شود. در این راستا، ذکر چند نکته حائز اهمیت است:
۱) اینکه ترامپ فردی مانند جان بولتون را به پُست مشاور امنیت ملی منتصب کرده و همزامان فرد مقتدر دیگری (مایک #پومپئو) را برای وزارت خارجه برگزیده خود اتفاق جدیدی است که حاکمیت آمریکا باید با آن کنار بیاید. در واقع، میتوان مدعی شد که انتصاب جان بولتون به عنوان مشاور، احتمالِ تایید شدنِ مایک پومپئو به عنوان وزیر خارجه را توسط مجلس سِنا کمتر خواهد کرد. به بیان دیگر، احتمالاً «قوهٔ مدبره» در نظام سیاسی آمریکا حضور همزمان این دو فرد ایدئولوگ، مقتدر و تندرو را به مصلحت نخواهد دانست. در این راستا، جنگ تجاری آمریکا و چین، مختل شدن نظام تجارت بینالملل به خاطر رویکرد حمایتگرایانهٔ افراطی ترامپ، تیره شدن روابط واشنگتن و بروکسل، رابطهٔ مبهم دولت #ترامپ با #روسیه، ریسک شکست مذاکرات با #کره_شمالی، ریسک تشدید تنش با #ایران و بسیاری از چالشهای دیگر آمریکا در سیاست خارجه به احتمال زیاد در مداخلهٔ مثبت کنگره نقش خواهد داشت.
https://t.me/rezanasrichannel