✍🏻 چرا نمی‌تواند را محدود کند؟ (۱).. واشنگتن سرگردان تعامل با ولیعهد خودسر عربستان

✍🏻 چرا #آمریکا نمی تواند #محمد_بن_سلمان را محدود کند؟ (1)

واشنگتن سرگردان تعامل با ولیعهد خودسر عربستان

نویسنده: #مضاوی_الرشید، استاد مدعو در مرکز #خاورمیانه مدرسه اقتصاد #لندن

قتل #جمال_خاشقجی، روزنامه نگار در کنسولگری سعودی در #استانبول در دوم اکتبر به تصویر و اعتبار رژیم سعودی در سراسر جهان لطمه زده است. شرکای عربستان همچون #فرانسه، #آلمان و #انگلیس که همواره روابط نزدیک خود با این رژیم را گرامی داشته و از انتقاد آشکار از سرکوب داخلی آن خودداری کرده اند، در پی قتل خاشقجی به طور علنی اعتراض کرده اند و خواستار تحقیق روشن و صادقانه در این باره شده اند.

بازداشت و حتی حذف مخالفان و منتقدان چیز جدیدی در عربستان نیست. اما قتل خاشقجی بر ظلم و جنایت یک رژیم اقتدارگرا پرتو تازه ای افکند. در گذشته، حاکمان سعودی حداقل تاحدی از طریق یک نظام تقسیم قدرت محدود می شدند؛ نوعی نظام تقسیم قدرت که در آن شاهزاده های مختلف بخش های گوناگون با نفوذ حکومت را کنترل می کردند و پادشاه در برابر همه آنها پاسخگو بود. اما ملک سلمان این مدل را از میان برد، هنگامی که در سال 2015 به قدرت رسید و پسرش محمد بن سلمان را به بالاترین مقام در عربستان سوق داد. پادشاهی سعودی از پادشاهی که از طریق اجماع سلطنتی اداره می شود، به پادشاهی که یک فرد واحد قدرت مطلقه را در دست دارد، دگرگون شده است.

قتل خاشقجی ظاهرا نشان می دهد که چنین قدرت مطلقه ای در نهایت زشت آن به کار برده شد. این اتفاق موجب چالش جدی جدیدی برای متحدان و شرکای عربستان به ویژه ایالات متحده شده است. با توجه به اینکه بقیه خانواده سلطنتی و مردم سعودی کاملا به حاشیه رانده شدند، آمریکا تنها بازیگر باقیمانده با برخورداری از نفوذ کافی برای محدود کردن محمد بن سلمان است. به منظور انجام چنین امری، دولت دونالد ترامپ می بایست درباره بنیادهای دیپلماسی آمریکا در قبال عربستان تجدید نظر کند. اما با توجه به پاسخ غیرصریح ترامپ به مساله خاشقجی تاکنون، چنین احتمالی بعید است.

🔻 تغییر جهت اقتدارگرایانه

در قلب این بحران کنونی در عربستان مساله جانشینی قرار دارد. در گذشته، رژیم سعودی متشکل از بخش های متعدد با شاهزاده های ارشد مختلفی بود که آنها مسئول وزارتخانه های با نفوذ بودند. پادشاه رئیس دولت و نیز رئیس خویشاوندان سلطنتی خود بود. این ترتیبات گاهی اوقات منجر به اختلاف در میان شاهزاده ها می شد، اما به طور کلی آن کمک به محدود کردن قدرت پادشاه می کرد؛ پادشاه مجبور به مشورت کردن با برادران خود درباره موضوعات اساسی و مهم بود. پادشاه به طرز موثری نخستین فرد در میان همگنان خود بود، همراه با درجه ای از توازن که در میان دستجات مختلف آل سعود حاکم بود.

#ملک_عبدالله (2015ـ1924) آخرین پادشاهی بود که تحت این ترتیبات حکومت کرد. او همچون دیگر پادشاهان پیش از خود پذیرفت که وی نمی تواند بر عربستان به طرز موثری حکومت کند، چنانچه او برادران ارشد خود را نادیده گیرد یا برخلاف خواست آنها عمل کند. در یک رویداد اتفاقی عجیب و غریب، ملک عبدالله نخستین پادشاهی شد که شاهد مرگ هر دو ولیعهد خود شد: نخست، برادر ناتنی اش شاهزاده سلطان در سال 2011 و سپس، برادر واقعی اش شاهزاده نایف در سال 2012. در حالی که هر دو ولیعهد او بیمار بودند، ملک عبدالله مقام جدیدی را ابداع کرد ـ یعنی جانشین ولیعهد ـ تا از خلا قدرت بکاهد. او برادر ناتنی خود شاهزاده سلمان را به آن مقام برگزید و هنگامی که عبدالله در سال 2015 درگذشت، سلمان پادشاه شد. در سال 2007، ملک عبدالله هیات بیعت متشکل از 35 شاهزاده ارشد و پسران آنها را به منظور سرپرستی مساله جانشینی در زمانی که او یا ولیعهد بمیرد، تاسیس کرد.


🔗 https://www.foreignaffairs.com/articles/saudi-arabia/2018-11-05/why-us-cant-control-mbs