نخستین کانال تخصصی روابط بینالملل - معرفی کتاب و مقاله - اطلاعرسانی برنامههای تخصصی و همایشها - تحلیل و تفسیر آخرین تحولات منطقهای و جهانی - ارائهی تحلیلهای مرتبط با تحولات روز مطالب مندرج، تنها «بازتاب» اخبار است نه نظر گردانندگان کانال.
اینجا چقدر تخم چمن کاشتیم و نیست. دریاچۀ ارومیهای داشتیم و نیست.. ای یادگار پرتپش باستان، دریغ
اینجا چقدر تخم چمن کاشتیم و نیست
دریاچۀ ارومیهای داشتیم و نیست
ای یادگار پرتپش باستان، دریغ
آئینۀ تمام قدِ آسمان، دریغ
ای نور دیدگان من، ای جان روشنم
فیروزهای نگینِ درخشان میهنم
آن چشمهای آبی تو نا امید شد
در انتظار قاصد باران سپید شد
بر آسمان غمزدهات چشم دوختیم
در فصل غربت تو غریبانه سوختیم
از این کویر شور به سویی کرانه کن
آهی ز سینه برکش و موجی روانه کن
چون خشکسال عاطفهها پر ترک نباش
بر روی زخمهای دل ما نمک نپاش
اینجا چقدر تخم چمن کاشتیم، آه!
دریاچۀ ارومیهای داشتیم، آه!
چون ابرهای خشک و سترون شدیم ما
برقی جهید و سوخته خرمن شدیم ما
بغضی شکست و حرمت آواز را شکست
«عاشق» کنار اسکلهها ساز را شکست:
غملی باغیم، خزانلی گولوم،گئتمه بیر دایان
نیسگیللی آرزیم،اورمو گؤلوم،گئتمه بیر دایان
رحمی به چشمهای پر از ابر کن، نرو
ای خاطرات کودکیام صبر کن، نرو
دیشب تو را دوباره پر از آب دیدهام
دریاچهام نمیر که من خواب دیدهام
بغضم شبیه ابر به تو بد نمیکند
غم راه اشکهای مرا سد نمیکند
در فصل شوق با تو ملاقات میکنم
با اشک خویش هم شده دریات میکنم...
سعید سلیمانپور ارومی