حبیب حسینی فرد. چرا ترامپ؟. 🇺🇸🇺🇸🇺🇸

حبیب حسینی فرد
چرا ترامپ؟
🇺🇸🇺🇸🇺🇸
مایکل مور، کارگردان سرشناس آمریکایی در تیرماه (جولای) مقاله‌ای در وبلاگ خود منتشر کرد و در آن به ۵ دلیل پیش‌بینی کرد که ترامپ برنده انتخابات ۲۰۱۶ خواهد شد. او نوشت که از همین حالا هم می‌توان ترامپ را پرزیدنت ترامپ خطاب کرد.
نتیجه انتخابات روز سه‌شنبه نشان داد که تقریبا هر ۵ استدلال مور نادرست نبوده‌اند. حالا مقاله مور در شبکه‌های اجتماعی روی دست می‌رود.

مور ۴ ماه پیش در مقاله خود (لینک زیر) نوشت که ترامپ هوشمندانه تمرکز خود را بر ۴ ایالت غرب میانه آمریکا (میشیگان، اوهایو، ویسکانسین و پنسیلوانیا) گذاشته که قلب صنعتی آمریکا به شمار می‌رفته‌اند و سنتا پایگاه دمکرات‌ها بوده‌اند، ولی حالا صنایع زیادی تعطیل شده‌اند و محل‌های اشتغال هم تا حد زیادی به چین و کشورهای مشابه منتقل شده‌اند. نتیجه این روند کارگران و قشر میانی زمینگیر و ناراضی‌یی است که گوشش برای شعارهای ضدجهانی‌شدن و ضد تجارت آزاد و ضد جریان‌های حاکم در آمریکا که ترامپ مبلغ آنهاست به شدت حساس و شنواست.

مور در استدلال دومش به "مردان سفیدپوست" کم و بیش محافظه‌کاری اشاره کرد که نسل خود را در معرض انقراض می‌دانند و این احساس را دارند که قدرت را در آمریکا از دست داده‌اند (از جمله به دلیل انتخاب بی‌سابقه یک سیاهپوست به ریاست جمهوری آمریکا). از نظر آنها تحولات لیبرالی دهه‌های اخیر (تحقق حقوق گروه‌های همجنس‌گرا و ...) زیادی و غیرقابل هضم است و دیدن یک زن در کاخ سفید هم برایشان دشوار. مور نتیجه گرفت که ترامپ رای این جماعت را هم در جیب خود خواهد داشت. روز سه‌شنبه ۷۲ درصد مردان سفیدپوست فاقد تحصیلات عالیه رای خود را به ترامپ دادند
🇺🇸🇺🇸🇺🇸
حاشیه‌های فسادآلودگی هیلاری کلینتون، فقدان کارسیما و کارنامه بحث‌انگیز او سومین استدلال برای مور در اثبات قدرت ترامپ بود. مور تاکید کرد که به هیچوجه رایش را به کلینتون نخواهد داد، ولی در روزهای منتهی به انتخابات از ترس ترامپ تغییر موضع داد و قولش را شکست.

استدلال چهارم مور هم این بود که هواداران سرخورده برنی سندرز که بازی را در انتخابات داخلی حزب دمکرات به کلینتون باخت ممکن است خود به پای صندوق رای بروند ولی دل و دماغی ندارند که برای کلینتون تبلیغ کنند و دیگران را هم به دادن رای به کلینتون تشویق کنند

استدلال پنجم مور چندان متعارف نیست. او می‌نویسد که در کابین رای‌دادن و در آن شرایط که خودت هستی و خودت و کسی نمی‌بیند که چه می‌نویسی بسیاری وسوسه می‌شوند از سر اعتراض به سیستم سیاسی و نمایندگان آن ترامپ را روی برگه رای بنویسند (هر چند که خود ترامپ هم در تحلیل نهایی بخشی از این سیستم است، ولی با شعارهایش بسیاری را به کژراهه می‌کشاند). مور در توضیح بیشتر استدلال خود می‌نویسد: «تصور کن که در کنار آبشار نیاگارا ایستاده‌ای و یک دفعه به سرت می‌زند که در آن بپری و ببینی که چه می‌شود. بسیاری از رای‌دهندگان هم روز انتخابات خود را در جریان ترامپ می‌اندازند تا ببینند که آخرش چه می‌شود.»

با استدلال‌های مور می‌توان تمام و کمال موافق نبود یا حالا که نتیجه انتخابات مشخص شده نکات و جنبه‌های تازه‌ای را هم به آنها افزود، ولی حداقل می‌توان گفت که پیش‌بینی‌ مورد به طور نسبی دقیق‌تر از بسیاری از تحلیل‌گران و روزنامه‌نگارانی درآمد که رای‌دهندگان احتمالی ترامپ و انگیزه‌های آنها را جدی نگرفتند، به جای رعایتی حدی از فاصله خود را بیش از پیش با جریان مسلط سیاسی مچ کردند و آرزو و تمنیات آنها را جای تحلیل نشاندند. در انتخاب ترامپ، هم نیویورک تایمز و واشینگتن‌پست و اکونومیست به دلیل حمایت تمام قد از کلینتون و وانهادن رسالت ژورنالیستی خود، باختند، هم به طور نسبی بسیاری از تحلیل‌گران و اتاق‌های فکر و موسسات نظرسنجی و ...

شکست صرفا شکست دموکرات‌ها و کلینتون نبود، به طور نسبی شکستی برای ژورنالیسم و بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی هم بود، هر چند که سناریوی یک سره سیاهی هم که حالا برای دوران ترامپ تصویر می‌شود زیاد واقعی نیست و این را هم به سختی می‌توان نشانه‌ای از تحلیل‌ واقع‌گرایانه و ژورنالیسم ابژکتیو دانست.
http://michaelmoore.com/trumpwillwin/