• زیمل در مقام جامعه‌شناس (قسمت نخست). • ماکس وبر. • برگردان میثاق نعمت گرگانی

• زیمل در مقام جامعه‌شناس (قسمت نخست)
• ماکس وبر
• برگردانِ میثاق نعمت گرگانی

▪️▫️▪️▫️▪️▫️

«یک یهودی تمام عیار، هم از جهت قیافه‌ی ظاهری، هم از جهت رفتار، و هم در شیوه‌ی تفکر». این توصیفی از زیمل در گزارشی است که برای وزیر آموزش آلمان تهیه شده بود. او که به غایت واله و دل‌بسته‌ی سمفونی شهری برلین و تب‌وتاب زندگی در کلان‌شهر بود به سادگی حاضر نمی‌شد برای مصون بودن از موانع یهودستیزی حاکم در جامعه آلمان، شهر را ترک کند و بخت جذب شدن در سمت استادی دانشگاه را در جغرافیایی دیگر بجوید.

مسئله ولی فراتر از صرف یهودستیزی بود. جامعه‌ی دانشگاهی و روشنفکری او را بر‌نمی‌تافت و عملاً ذهن و شیوه‌ی او را خطرناک و مخرّب می‌دانست. روش التقاط‌گرانه و آمیزگریِ زیمل، درنوردیدن مرزهای جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و زیبایی‌شناسی و پرداختن به موضوعاتی که از منظر دانشمندان علوم انسانی پیش‌پاافتاده و حتی احماقانه بود: زندگی روزمره، مُد و غذا خوردن، او را نه به سّنت متفکران بزرگ قرن نوزدهم، بلکه متعلق به رده‌ی اندیشمندانی می‌کرد که بنا بر تقویم قرار بود صد و پنجا سال بعد سر و کله‌شان پیدا شود.

گویا برای زیمل که مهم‌ترین دغدغه‌اش حفظ فردیّت و پاسداری از استقلال و آزادی فرد در برابر موجبیّت‌های هنجارها و فرهنگ‌های عینی بیرونی بود، خود جامعه‌شناسی نیز می‌توانست بخشی از همین آفت باشد، لذا نزد او هر روشی که از طرف جامعه‌ی علمی بر عضوی تحمیل گردد آن عضو را متعهد کرده و توانایی او را برای ابراز فردیتش محدود می‌ساخت.

موافقانش با تأکید بر نبوغ غیرقابل کتمان زیمل، هر چند جایگاهی حاشیه‌ای در حوزه‌ی جامعه‌شناسی و دانشگاهی برایش قائل بودند ولی در همان حال بر اهمیت او در میدان کلان‌تر تفکر و اندیشه تأکید می‌کردند و این در عمل او را در جائی قرار داده است که در حیطه‌ی جامعه‌شناسی رسمی قرار نمی‌گیرد، یعنی درست همان حیطه‌ای که زیمل در پی به وجود آوردن آن بود: غریبه زیملی.

@Kajhnegaristan

▪️▫️▪️▫️▪️▫️

متن کامل این جستار را در وبسایت نهست بخوانید:

http://www.nhst.ir/1397/07/19/socio/4814/