🔶 آمریکا باید روزانه جریان سیل آسای یک میلیارد دلار را از دیگر کشورها بالا بکشد تا هزینه‌های مصرف خود را تامین کند و از این حیث در

🔶 آمریکا باید روزانه جریان سیل آسای یک میلیارد دلار را از دیگر کشورها بالا بکشد تا هزینه های مصرف خود را تامین کند و از این حیث در حکم همان مصرف کننده ی عام کینزی است که چرخ اقتصاد جهان را می چرخاند.
(این هم از ایدئولوژی اقتصادی ضد کینزی که امروزه همه جا را برداشته!) این جریان، که عملا شبیه عشری است که در عهد باستان به روم پرداخت می شد (یا هدایایی که یونانیان باستان برای مینوتور قربانی می کردند) متکی است به سازوکار اقتصادی پیچیده ای : به آمریکا به عنوان مرکز امن و باثبات اقتصاد جهان "اعتماد" می شود، چندان که سایر کشورها، از کشورهای عربی تولید کننده ی نفت تا اروپای غربی و ژاپن و حالا حتی چینی ها، سود مازاد خود را در آمریکا سرمایه گذاری می کنند. از آنجا که این اعتماد از ابتدا ایدئولوژیکی و نظامی است نه اقتصادی، دردسر ایالات متحده این است که چگونه نقش امپراتوری خود را توجیه کند- آمریکا نیاز به وضعیت دائمی جنگ، و از این رو "جنگ علیه تروریسم" دارد تا خود را همچون حامی همه ی دولت های "بهنجار" (و نه "سرکش") جا زند. بدین قرار، کل جهان رفته رفته همچون یک اسپارت جهانی عمل می کند : (1) ایالات متحده در مقام قدرت برتر ایدئولوژیکی- سیاسی- نظامی؛ (2) اروپا و بخش هایی از آسیا و آمریکای لاتین در مقام مناطق تولید کننده ی صنعتی (در اینجا موقعیت آلمان و ژاپن، مهمترین صادرکنندگان جهان، به اضافه ی قدرت نوظهور چین تعیین کننده است)؛ (3) سایر کشورهای توسعه نیافته، رعایای امروزی، به عبارت دیگر، سرمایه داری جهانی گرایش عام جدیدی را به سوی الیگارشی موجب شده که نقاب تمجید از "تنوع فرهنگ ها" به چهره زده است:برابری و کلی گرایی به منزله ی اصول سیاسی راستین بیش از پیش ناپدید می شوند. البته این نظام جهانی نو- اسپارتی حتی بیش از پیش ناپدید می شوند. البته این نظام جهانی نو- اسپارتی حتی پیش از استقرارکاملش،در حال فروپاشی است.در تقابل با وضعیت 1945، جهان نیازی به ایالات متحده ندارد؛ ایالات متحده است که به سایر کشورهای جهان نیاز دارد.


"سال رویاهای خطرناک"، اسلاوی ژیژک
ترجمه ی صالح نجفی و رحمان بوذری


@Kajhnegaristan