‍ 🔸آگاهی و شناخت در فلسفه کانت🔸

‍ 🔸آگاهی و شناخت در فلسفه کانت🔸
✍حسین هوشنگی


مباحث انقلابی و دوران ساز کانت در معرفت شناسی از تحلیل ساختار آگاهی و شعور(conscious-nes) سربرآورد. آنجا که اسلاف او از عقل گرا گرفته تا تجربه گرا و شکاک، متعلق شناخت را محور کار خود قرار داده بودند، تا با تغییر مسیر و اتخاذ یک رویکرد معرفت شناختی یا به تعبیر خودش استعلایی به مبادی امکان آگاهی و شناخت عطف توجه کرد. بحث آگاهی در کانت در یک شبکه به هم پیوسته ای با عین و عینیت، ضرورت، ادراک نفسانی استعلایی، وحدت آگاهی، مفهوم، تالیف (synthesis) حکم و ماهیت نفس و انواع آن مطرح شده است و به این لحاظ است که آگاهی و خودآگاهی را کانت شناسان، اصل مرکزی فلسفه کانت (یاسپرس،کانت،ص.348) و دربردارنده "نطفه ی بخش اعظم فلسفه او (اسکروتن،کانت،ص 81) دانسته اند. کمپ اسمیت شارح کلاسیک کانت هم مشکله نقد عقل را به نوعی، تحلیل آگاهی معرفی می‌کند و ادراک نفسانی را پرثمرترین آموزه‌های کانت می‌خواند( شرح کمپ اسمیت،ص.250).
کانت در تبیین شرایط پیشین این امکان شناخت در طبع اول عمدتاً بر وحدت آگاهی (unity of cons-ciousness)به عنوان عامل وحدت بخش به تصورات و تشکیل حکم و معرفت تأکید دارد اما در طبع دوم، اصطلاح "ادراک نفسانی استعلایی" (transendental apperception)را با تأکید افزونتری مطرح می کند که آن خود تعبیری و حکایتی از وحدت آگاهی می باشد. در این مقال با بررسی آگاهی و وجدان و ادراک نفسانی، به ربط و پیوند این آموزه‌ها با مباحث مهمی همچون شناخت، ضرورت و انواع "خود" خواهیم پرداخت.🔆

@Kajhnegaristan