«نگاهی به صحبت‌های اخیر سعید حجاریان»

"نگاهی به صحبت‌های اخیر سعید حجاریان"
✍ محمدزمان زمانی


گویا هر چه شکاف در "دیگری بزرگ" اصلاح طلبان عمیقتر میشود توسل آنها به منطق فتیشیستی و ایدیولوژیک نخ نماشان هم فزونی میگیرد. انگار میان انکار "روح زمانه" به معنای هگلی کلمه و این فتیشیسم همبستگی غیرقابل انکاری وجود دارد. اصلاح طلبان هنوز حرفهای بیست سال قبل را تکرار میکنند غافل از اینکه این حرفها دیگر تناسبی با اوضاع کنونی ندارد. البته مسلما در این کار منافعی برایشان هست و قضیه فقط به ساحت اندیشه مربوط نمیشود. برای همین هم هست که کسی مثل مصطفی تاجزاده دوره می افتد و همچنان درباره 18 تیر و کوی دانشگاه مناظره میکند، محسن آرمین هنوز دارد درباره سعید مرتضوی و نقش اش در قتل زهرا کاظمی، و صد البته همه آنها هنوز درباره احمدی نژاد. سعید حجاریان در سخنانش دوباره کلیشه های ضد طبقات پایینی جامعه را بازتولید میکند، همان کلیشه هایی که اصلاح-اعتدال گرایان چند سال اخیر با توسل به آن آرای طبقه متوسط را از آن خود کردند. در این میان بارزتر از همه کلیشه "وندالیستی" ای است که ایشان به طبقه کارگر متضرر از سیاستهای اقتصادی دوستان حکومتی خود جناب حجاریان میزنند. در اینکه این کلیشه یک کلیشه کاملا نادرست و ایدیولوژیک است شکی نیست. آقای حجاریان در این بیست سال اخیر همواره مفهوم لمپن پرولتاریای مارکس را در خدمت منافع انتخاباتی و حاکمیتی اصلاح طلبان مصادره کرده است. رویکرد ایشان همواره مبتنی بر یک دوقطبی سازی کاملا نادرست بوده: در یک قطب "عقلانیت" و "آرامش"ای که حول اصلاح طلبان، اعتدالیون و رفقای" لیست امید"ی ایشان میگردد، و در طرف دیگر قطب" لمپن پرولتاریا" متشکل از توده های بی چیز، "کینه توز و مقصرتراش" (اصطلاحات خود ایشان) و اصولگرایان. در این میان هم کارگران را متهم کرده اند که به جای سعی در کارهای سندیکایی دست به تخریب اموال کارخانه ها زده و بدینترتیب -با وام گرفتن از ماکس شلر و داگلاس نورث- عقده گشایی میکنند. اصلاح طلبان حکومتی و در راس شان جناب حجاریان بیست سال است نسخه های سوسیال دمکراتیک و لیبرالی خوش آب و رنگ میفروشند ولی در عمل آنچه به ما میدهند ارتجاعی ترین و دسپوتیک ترین چیزهاست: آیا ایشان نمیدانند منصور اصانلو و رضا شهابی و اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و صدها کارگر دیگر بصورت مسالمت آمیز خواسته های سندیکایی شان را پیگیری کردند ولی آخر سر از تبعید و فرار و بیکاری و زندان و ترشی فروختن و شکنجه و اعتراف قلابی و تهدید به قتل درآوردند؟ ایا اصلاح طلبان مورد حمایت ایشان ذره ای در جهت احقاق حقوق آنها گامی برداشتند؟ یا به سکوت و بی اعتنایی از کنار این مساله و هزاران مورد از این دست به راحتی گذشتند و طبق معمول "تکرار کردند"؟! آقای حجاریان و سایر اذناب و هواداران ایشان دچار فقر اندیشه سیاسی اند. نمونه دیگر این فقر در فقره ای از صحبت‌های ایشان آشکار میشود که در تحلیلی کاملا فرمالیستی و منبعث از کلیشه های ضد چپ معمول، حساب ژنرال فرانکو و هیتلر و موسولینی را با استالین و مايو و پول پوت در یک کفه می گذارند! از دید او جنبشهای راست افراطی و چپ یک خاستگاه بیشتر ندارند و آن هم لمپن پرولتاریا است! طبق همین خوانش است که ایشان وندالیسم و خرابکاری وحشتناک سرمایه داری رانتی و فاسد اقازادگان دوست و رفیق اصلاح طلب- اصولگرای خود را نمیبینند ولی خط انداختن کینه آمیز فقرای به زعم ایشان عقده ای و مقصرتراش بر روی ماشین پولدارها را میبینند. آنچه باعث آن ندیدن و این دیدن میشود چیزی جز ایدیولوژی و منافع طبقاتی نیست. 🗞منبع صحبت‌های ایشان: هفته نامه امید جوان، شماره 1100، شنبه 29 دی 97

@Kajhnegaristan