🔶 فضیلت‌های امر توضیح‌ناپذیر. درباره‌ی «جلیقه زردها».. ✍ نویسنده: ژاک رانسیر

🔶 فضیلت‌های امر توضیح‌ناپذیر
درباره‌ی «جلیقه زردها»

✍ نویسنده: ژاک رانسیر
ترجمه‌ی: یاسین فغانی

🔸بخش دوم🔸

اشغال کردن، آفریدن زمانی ویژه نیز هست: زمانی که از دید فعالیت معمول کند شده، بنابراین از نظم معمولِ چیزها فاصله گرفته است؛ و به‌عکس، زمانی شتاب‌گرفته، به مدد پویاییِ فعالیتی که مجبور می‌کند پیوسته خود را با ضرب‌الاجل‌هایی منطبق کنیم که برای آن‌ها آماده نشده‌ایم. این گوناگونیِ دوگانه‌ی زمان، سرعت عادی اندیشه و عمل را تغییر می‌دهد و هم‌زمان رؤیت‌پذیری چیزها و معنای امر ممکن را متحول می‌کند. آن‌چه موضوع رنج بود نمای دیگری می‌گیرد، نمای بی‌عدالتی. ضدیت با یک مالیات به احساس بی‌عدالتیِ مالیاتی بدل می‌شود و سپس به احساس بی‌عدالتی کلیِ نظم یک جهان. هر گاه تشکلی از برابرها سیر معمول زمان را متوقف می‌کند و شروع به کشیدن رشته‌ای منفرد می‌کند – امروز مالیات بر بنزین، دیروز، گزینش در دانشگاه‌ها، اصلاح مستمری‌ها یا قانون کار – کل بافت درهم‌فشرده‌ی نابرابری‌ها، ساختاردهنده‌ی نظمِ کلیِ جهانِ تحتِ فرمانِ قانون سود را از هم می‌شکافد.

پس مسأله دیگر برآوردن یک خواست نیست. اکنون دو جهان هستند که با هم مقابله می‌کنند. این تقابل جهان‌ها شکاف را میان خواست آغازین و منطق جنبش عمیق می‌کند. امری که قابل مذاکره بود غیرقابل مذاکره می‌شود. معمولاً برای مذاکره نماینده می‌فرستیم. حال آن‌که «جلیقه زردها»، اهالی همان ولایت دور، که می‌گویند داوطلبانه به جاذبه‌ی پری‌های دریایی اقتدارگرای «پوپولیسم» مایل است، مطالبه‌ی افقی‌بودن رادیکال را پی گرفته‌اند. مطالبه‌ای که گمان می‌کردیم خاص جوانان آنارشیست و رمانتیک جنبش‌های Occupy یا (3)Zad است . میان برابرهای همبسته و مدیران قدرت الیگارشیک، مذاکره‌ای در کار نیست. این امر بدین معناست که مطالبه‌‌ی افقی‌بودن تنها به مدد ترس از این مدیران پیروز می‌شود. اما این معنا را نیز می‌دهد که پیروزی این مطالبه، آن را نسبت به آن‌چه شورش بواسطه‌ی پیشرفت درونی‌اش «می‌خواهد» مضحک جلوه می‌دهد: پایان قدرت «نمایندگان»، کسانی که به جای دیگران فکر و عمل می‌کنند.

صحیح است که این «اراده» می‌تواند حتی شکل یک مطالبه بگیرد: همان رفراندوم به ابتکار شهروندانِ معروف. اما صورت‌بندی این مطالبه‌ی معقول در‌ واقع تقابل رادیکال میان دو ایده از دموکراسی را پنهان می‌کند: از یک سو برداشت الیگارشیک حاکم: شمارش رأی‌های موافق مقابل رأی‌های مخالف در پاسخ به یک پرسش. و از سوی دیگر، برداشت دموکراتیک: کنشی جمعی که توانایی برابر هر کس و ناکسی را برای صورت‌بندیِ خودِ این پرسش‌ها اعلان و تحقیق می‌کند. زیرا که دموکراسی آن نیست که اکثریت چیزی را انتخاب کنند. کنشی است که قابلیت هر کس و ناکسی را در عمل می‌آورد، قابلیت آن‌هایی که هیچ «قابلیتی» برای قانون‌گذاری و حکومت‌کردن ندارند.

میان قدرت برابرها و قدرت اشخاص «قابل» برای حکومت‌کردن، همواره برخوردهایی وجود دارد، مذاکرات یا مصالحه‌هایی. اما در پس این‌ها، مغاک رابطه‌ی مذاکره‌ناپذیر میان منطق برابری و منطق نابرابری پابرجا می‌ماند. از این رو شورش‌ها همیشه در میانه‌ی راه می‌مانند، مایه‌ی کراهت بسیار و درعین حال رضایت بسیار عالمانی که شورش‌ها را محکوم به شکست می‌خوانند چرا که محروم از «استراتژی»اند. اما استراتژی چیزی جز روشی برای تنظیم ضربات در محدوده‌ی یک جهان معین نیست. هیچ یک از استراتژی‌ها چیزی درباره‌ی پرکردن حفره‌ی میان دو جهان نمی‌آموزند. این را هر بار می‌شنویم «ما تا آخر خط خواهیم رفت». اما آخر خط را نمی‌توان با هیچ هدف مشخصی یکی انگاشت، به ویژه از آن زمان که دولت‌های به اصطلاح کمونیست امیدهای انقلابی را در خون و گل غرق کردند. شاید باید شعار 1968 را این‌گونه فهمید: «این تنها یک آغازست، نبرد را ادامه دهیم»، آغازها به پایان‌شان نمی‌رسند. به عبارت دیگر آن‌ها از بازآغازیدن بازنمی‌ایستند، حتی به قیمت تغییر بازیگران. و این رئالیسمِ توضیح‌ناپذیرِ شورش‌هاست، همانی که ناممکن را می‌طلبد. زیرا که ممکن پیشاپیش از او دریغ شده است. و در مقابل، قاعده‌ی قدرت‌ اینست:
No alternative. *

نقل شده از سایت نقد
_________________
یادداشت‌ها:

(1) کلمه ی فرانسوی «voix» به معنای صدا که در متن اصلی از آن استفاده شده است، به معنی رأی است (مترجم).

(2) Apolitiques

(3) ZAD
مخفف عبارت فرانسوی «Zone à défendre» به معنای «منطقه‌ای برای دفاع‌کردن». یکی از مثال‌های معروف ZAD اعتراض و مبارزه علیه طرح احداث فرودگاه در نوتردام دِ لاند در شمال شهر نانت در فرانسه است (مترجم

(*) به زبان انگلیسی در متن اصلی (مترجم).



@Kajhnegaristan