من فکر می‌کنم دریدا موفق شده

#یادداشت
✍ پویا ایمانی


دریدا در سمیناری به تاریخ 25 آوریل 1981، در انجمن گوته ی پاریس، خطاب به گادامر گفته بود: " باید از نیچه در برابر خوانش هایدگری دفاع کرد". من فکر می کنم دریدا موفق شده. کافیست دو مقاله ی "دیفرانس" و "اوسیا و گرامه" در ابتدای "حاشیه های فلسفی" را بار دیگر بخوانیم و این بار به عمق نقدهای دریدا به هایدگر دقت کنیم: به گمان من این دو مقاله دو جهش اند، دو قدم دور از هایدگر، دو قدم نزدیک به نیچه. فقط آن سطرهای درخشان واپسین صفحه ی "دیفرانس " را با خود تکرار کنیم: "هیچ نام یکه ای در بین نخواهد بود، حتی اگر نام هستی باشد و این را باید بی هیچ گونه نوستالژی ای درک کرد، یعنی فارغ از اسطوره ی یک زبان مادری یا پدری ناب ، بیرون از یک ملک فکری آبا و اجدادی گم شده. برعکس، باید به این وضع [=نبود یک نام یکه] آری گفت، به همان معنایی که نیچه آری می گوید، با خنده ای و رقصی " (1982: ص. 27). دریدا در بهترین متن هایش توانسته چیزی از آن بعد شبه استعلایی نیچه را نشان مان دهد، توانسته "نیمروز بزرگ" متن /دیگری را انتظار بکشد، و عاشقانه نقد کند: به متن محبوب اش زل زده و جریانی دیگر خلاف "جریان اصلی" در آن کشف کرده. "....این جریان دیگر انتظار می کشد، آبستن اقبال محتمل "(2001: ص. 16)دریدا بارهاو بارها کوشیده صدای مهجور و ضعیف آن دیگری متن را بشنود و آن را به گوش دیگران هم برساند. این شاید همان "نقد عاشقانه" ای باشد که زرتشت نیچه طلب می کرد و بوزینه ی کینه توز نشسته بر دروازه ی "شهر بزرگ" از آن عاجز بود.

@Kajhnegaristan

کانال ما را برای دوستانتان معرفی بکنید👇


https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA