این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
🔸بازنمایی و گفتمان ۲ از ۲🔸 …این دیدگاه فوکو که هیچ چیزی خارجی از گفتمان وجود ندارد به این معنا نیست که او هستی مادی واقعی در جهان
🔸بازنمایی و گفتمان ۲ از ۲🔸
این دیدگاه فوکو که هیچ چیزی خارجی از گفتمان وجود ندارد به این معنا نیست که او هستیِ مادی واقعی در جهان را نفی میکند بلکه فوکو معتقد است که هیچ چیزی خارجی از حیطه گفتمان «معنادار» نیست. هال این دیده فوکویی را که اشیاء و کنشها صرفاً در درون گفتمان معنا مییابند وموضوعاتِ دانش میشوند در دلِ نظریه «برساختی» معنا و بازنمایی میداند. (مهدی زاده: 30)
چکیده نظر فوکو این است که سوژه توسط گفتمان خلق میشود. به نظر فوکو، تصور سوژههای که قبل از زبان وجود داشته و منبع معنا باشد. توهمی بیش نیست. حتی از این فراتر میتوان گفت، همه افکار و اعمال سوژهها در حیطه گفتمانها شکل میگیرند. بنابراین دستیابی به حیطه غیر گفتمانی یا واقعیتی فراگفتمانی، امکانپذیر نیست. گفتمانها محصول انتخاب و کنش خردمندانه کنشگران نیستند، بلکه بر عکس سوژهها مخلوق گفتمانها هستند. (بهرامی کمیل، 1391: 208)
موضع که فوکو معتقد است انسان و نهادها اشیاء و ایدهها را خلق میکنند و همین است که واقعیت را برای ما برمیسازد، مورد انتقاد برخی قرار گرفتهاست؛ چون از آن چنین برمیآید که هیچچیز غیر گفتمانی بیرون از گفتمان وجود ندارد؛ اما فوکو انکار نمیکند که واقعیتی وجود دارد که پیش از انسانها بوده است. وی بر خلاف آنچه برخی منتقدانش ادعا کردهاند، مادیت رویدادها و تجربه را رد نمیکند، او صرفاً میگوید که تنها راه درک واقعیت، از گفتمان و ساختارهای گفتمانی میگذرد. ما در فرایند ادراک، تجربه و رویدادها را مطابق ساختارهایی که در دسترس ما هستند، رده بندی میکنیم و در جریان تفسیر، استحکام و هنجاربندیای به این ساختارها میبخشیم که اندیشیدن در بیرون از آن اغلب دشوار است. فوکو بر خلاف آنچه برخی متفکران مارکسیست در صورتبندی مفهوم ایدئولوژی اعلام کردهاند، معتقد نیست که این ساختارها صرفاً اختراع نهادها و گروههای قدرتمند است، او همچنین نمیگوید که این ساختارها صرفاً ساختارهایی انتزاعی و دلبخواهی هستند، بلکه به باور او نیروی بههم پیوستهای از فشارهای نهادی و فرهنگی، همراه با ساختار درونی یا ذاتی گفتمان وجود دارد که همیشه از نقشهها و امیال نهادها یا قدرتمندان فراتر میرود. (میلز به نقل از مهدی زاده، 1387: 32-33)
هال با تأکید برسودمندی نظریه فوکویی در شکلبندی نظریه بازنمایی برساختگرا، دو نقد مهم بر ایده فوکویی گفتمان وارد میکند. هال معتقداست اولاً فوکو به میزان بسیار زیادی در گفتمان فرو میرود و ثانیاً فوکو با اغراق در نقش گفتمان گاهی در نسبیت مطلق میغلتد. او میگوید: «فوکو با رویکرد تاریخی از گفتمان علمی تلاش میکند تا قواعد گفتمان بنیادین و پایه را توضیح داده و تولید و انتقال آنان را به فرایندهای وسیعتر اجتماعی و سیاسی مرتبط سازد. به بیان دیگر فوکو در پی یافتن پاسخی برای این پرسش بود که چه شرایطی در هر زمانه خاص موجب میشود، گونههای خاص از گفتارها به کار برده شوند و رواج یابند. در عوض بسیاری دیگر از عبارات و اظهاراتی که هم از نظر قواعد دستور زبان و هم از حیث اصول منطقی صحیحاند، مورد استفاده قرار نگیرند و مغفول واقع شوند.» (بهرامی کمیل، 1391: 174)
@Kajhnegaristan